پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - November 21 2024
کد خبر: ۸۶۴
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۱
اخلاق را بايد مهم‌ترين فصل مميز جمهوري اسلامي با اغيار دانست. در كشورهايي غربي غلبه گفتمان‌هاي ليبراليستي و اومانيستي عملا جاي چنداني براي اخلاق نگذاشته است و تقدم منافع فرد بر همه چيز، مجال را بر ارزش‌ و اخلاق تنگ كرده و نفس آن را به شماره انداخته است.
در اين ميان نزديك شدن انتخابات مجلس و بالطبع سياسيتر شدن فضا، باعث شده است كه فضاي كشور قدري متفاوتتر شود و توجه به اخلاق انتخاباتي بيش از هر زمان ديگري لازم به نظر برسد. در آستانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي افراد و جريانهاي مختلف به واسطه انگيزههايي متفاوت اعم از اداي تكليف و برخي هم براي معرفي دستاوردهاي خود و عدهاي هم به منظور بيان ديدگاههاي شخصي و برجسته كردن خود و نيز گروهي خيرانديش هم به جهت آسيبشناسي فضاي موجود در جامعه، دست به اظهارنظرهايي ميزنند كه در گذشته سابقه آن را نداشتهاند.

لذا براي بهرهمندي از يك نظام سياسي فعال و پويا و در عين حال شفاف و پاسخگو كه بتواند نيازهاي ايراني اسلامي و نسل جوان آن را مرتفع سازد، نيازمند حضور همه جانبه سياستمداران و سياستگزاراني هستيم كه با تمام وجود خود را به رعايت اخلاق و فضايل الهي و اسلامي متعهد ميدانند.

اساس اولين کارکرد فرهنگ انسجام بخشي است. انسجام چيزي است که امروز در سراسر کشور ما را در صورت لزوم به دلايل مصلحت ملي اخلاق را بايد مهمترين فصل مميز جمهوري اسلامي با اغيار دانست. در كشورهايي غربي غلبه گفتمانهاي ليبراليستي و اومانيستي عملا جاي چنداني براي اخلاق نگذاشته است و تقدم منافع فرد بر همه چيز، مجال را بر ارزش و اخلاق تنگ كرده و نفس آن را به شماره انداخته است.

در اين ميان نزديك شدن انتخابات مجلس و بالطبع سياسيتر شدن فضا، باعث شده است كه فضاي كشور قدري متفاوتتر شود و توجه به اخلاق انتخاباتي بيش از هر زمان ديگري لازم به نظر برسد. در آستانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي افراد و جريانهاي مختلف به واسطه انگيزههايي متفاوت اعم از اداي تكليف و برخي هم براي معرفي دستاوردهاي خود و عدهاي هم به منظور بيان ديدگاههاي شخصي و برجسته كردن خود و نيز گروهي خيرانديش هم به جهت آسيبشناسي فضاي موجود در جامعه، دست به اظهارنظرهايي ميزنند كه در گذشته سابقه آن را نداشتهاند.

لذا براي بهرهمندي از يك نظام سياسي فعال و پويا و در عين حال شفاف و پاسخگو كه بتواند نيازهاي ايراني اسلامي و نسل جوان آن را مرتفع سازد، نيازمند حضور همه جانبه سياستمداران و سياستگزاراني هستيم كه با تمام وجود خود را به رعايت اخلاق و فضايل الهي و اسلامي متعهد ميدانند.

اساس اولين کارکرد فرهنگ انسجام بخشي است. انسجام چيزي است که امروز در سراسر کشور ما را در صورت لزوم به دلايل مصلحت ملي

در کنار هم جمع کرده است.انسجام داراي سطح اجتماعي، صنفي، فردي و غيره است که نهايتا به انسجام ملي ميانجامد و اين انسجام در اين جامعه نماد يک کارکرد فرهنگي و اخلاق برجسته همگاني در کشور است.

با تاکيد بر اينکه امسال ، سال همدلي و همزباني است، بايد خشونت و بداخلاقي را از جامعه دور کنيم و بايد پرچم فضيلت و اخلاق را برافراشته نگه داشت. ما از فضيلت فرهنگ اخلاق اسلامي فاصله گرفتهايم،جوهر اخلاق فرهنگ است و انسان با فضيلت با فرهنگتر است.اگر در جامعه ايدز، طلاق، خشنونت، اعتياد ، انواع فساد، نزاع، بد اخلاقي سياسي و غيره مشاهده ميشود، نشان از افول فرهنگ اخلاق حسنه در جامعه است.

بايد باور داشت که اساس توسعه در ايران اسلامي نه سياست است و نه فقط اقتصاد؛ بلکه فرهنگ آميخته با اخلاق اسلامي در هريک از آنهاست. اگر ما در حوزه سياست بداخلاقي مشاهده ميکنيم، ناشي از اين است که در جامعه اخلاق و فرهنگ خدشهدار شده است. اگر در حوزه اقتصادي با پديده فساد و رشوه مواجه هستيم، ناشي از اين است که انسانهايي در حوزه اقتصادي فاقد فضيلت فرهنگي و اخلاق اسلامي هستند؛ چراکه انسان فرهنگي با اخلاق ديني،ميتواند سلامت اقتصادي داشته باشد و در مسير از لغزش وخطا پرهيز کند.

اگر قرار بود با پيشرفت اقتصادي،و اصل قرار دادن توسعه سياسي و پيشرفت اجتماعي به هدف برسيم، طي سالهاي گذشته اين اتفاق رخ داده بود؛ دليل اصلي بداخلاقي سياسي و اجتماعي امروز اين است که ما مسير و بستر اصلي توسعه که توسعه فرهنگي با اصول اخلاق اسلامي است؛ را گم کردهايم. بايد انسان فرهنگي با اخلاق تربيت شود تا بتواند جامعه، اقتصاد و سياست را اصلاح کند؛ و اين نيازمند پيوست فرهنگي در همه عرصهها است که مقام معظم رهبري بدان اشاره داشته و دارند.

از نگاه جامعه شناسي سياسي، انتخابات براي هر کشور يا جامعه اي نتايجي دارد. از جمله آن، ممانعت از تبديل «قدرت» به «سلطه» است که از ديکتاتوري جلوگيري ميکند و سطح فرهنگ سياسي جامعه را ارتقاء ميبخشد و مردم را مسئوليت پذير ميسازد.

انتخابات به گونهاي پيام نسلي را در گذر زمان با خود به همراه دارد. ممکن است انتخابِ فرد يا برنامه خاص در انتخاباتي انجام پذيرد، اما در مسير اجرايي با شکست مواجه گردد و موفقيت مورد نظر به دست نيآيد. اما برقرار شدن اصل انتخابات در فواصل زماني معين، امکان تصحيح گذشته را ميدهد.

پذيرش آراي مردم در انتخابات، تائيد حق عمومي در اداره کشور و «صيانت» از «حق الناس» است. خشونت ورزي گروه هاي فشار در تقابل مستقيم با اصل انتخابات و حق عمومي مردم است.

اگر چه اينجا و آنجا از بهانه هاي گوناگون سوء استفاده ميشود، اخلاق سياسي در انتخابات از همين نقطه ي آزادي انتخاب يا خشونت ورزي براي تثبيت تحکم سر بر ميآورد. انتخابات سالم و مردمي در عمل کلاس آموزش اخلاق سياسي در جامعه است. اين آموزش، مسئوليت اجتماعي را به افراد جامعه ميآموزد و مسير آن تنها از طريق آزادي در انتخاب به دست ميآيد.

در حالي که خشونت ورزي به دنبال تحکم و استبداد راي است و به جاي اخلاق سياسي و آزادگي، ترس و وحشت را به جامعه القاء کرده، در نهايت گريز از آزادي را در فرهنگ عمومي جامعه نهادينه ميکند. اکنون در آستانه برگزاري دو انتخابات مهم اما همزمان يکي انتخابات مجلس شوراي اسلامي و دومي مجلس خبرگان رهبري هستيم.

چشمها در داخل و خارج به انتخابات اسفندماه در ايران دوخته شده است. حراست از سلامت انتخابات و حفظ اخلاق سياسي در آن، وظيفه و مسئوليت همه گروهها و شخصيت هاي سياسي و مهمتر از آن مسئولين قواي مجريه و قضائيه است.

هميشه با نزديک شدن به ايام انتخابات و خصوصاً در روزهاي تبليغات نامزدها سخن از اخلاق سياسي و انتخاباتي بسيار به ميان مي‏آيد و هواداران کانديداها و رسانه‏ها يکديگر را به دوري از «بد اخلاقي سياسي» دعوت مي‏کنند. چندي پيش نيز همايش ملّي دهمين دوره‏ي انتخابات رياست جمهوري با حضور نخبگان و صاحب‏نظران سياسي جناح‏هاي مختلف برگزار شد و يکي از محورهاي عمده‏ آن همايش نيز «رقابت اخلاقي» نام داشت و اتفاقاً از منشور اخلاقي انتخابات در نظام جمهوري اسلامي نيز رونمايي شد. در اين خصوص توجه به چند نکته حائز اهميت است :

1.عدالت، مبناي سياست اخلاقي

2.رعايت حدود الهي در سياست

3.كرامت انساني و سياست اخلاقي

4.اخلاق كارگزاران سياسي

جايگاه اخلاق در سياست اسلامي

الف) تنيدگي اخلاق با سياست

سياستمدار اسلامي، ميتواند با حفظ تقوي و فضائل انساني در امور سياسي مداخله کند و حتي در آن صورت تقوي و پاکيش بيشتر ارزش پيدا ميکند و البته داشتن چنين اخلاقي به سياست اسلامي کمک مينمايد تا به هدف نهائي نزديک شود زيرا هدف از آن، ترويج فضائل اخلاقي است و چون هدف سياست اسلامي آن است که در جامعه مکارم اخلاق و فضائل انساني را به کمال نهائيش برساند و افراد جامعه را از عاليترين صفات انساني برخوردار سازد.از اين رو سياستمداران اسلامي با مراعات مقررات اخلاقي عملا بالاترين احترام را به اخلاق ميگذارند.سياستمدار مسلمان، طبق وظيفه ديني مکلف است تعاليم اخلاقي را در اعمال خود بکار بندد و در اخلاق و رفتار، نمونه فضائل عالي انساني باشد.

ب) حفظ عزت در سياست

سياست اسلامي، حفظ شرف و عزت نفس و شرافت روح را از وظائف قطعي سياستمدار شناخته و به هيچ سياستمداري اجازه نداده است که باعث ذلت و خواري خود شود و به حقارت و فرومايگي تن دردهد و براي جلب منافع مادي شرف انساني خود را پايمال نمايد.

ج) دوري از رذائل در سياست

سياستمدار مسلمان، مکر و فريب، دروغ و اغفال، خدعه و تدليس و ريا و تزوير و ساير رذائل اخلاقي را از عيوب اخلاقي ميداند و نفعي که از اين راهها عايد شخص ميگردد، ناپاک و پليد ميخواند.

د) توجيه وسيله با هدف

در سياست اسلامي ، هدف وسيله را توجيه نميکند و براي وصول به هدف هر نوع وسيله را مجاز نميداند، زيرا در يک نظام ارزشي، نه تنها هدفها ارزش دارند، بلکه انتخاب وسيلهها نيز داراي ارزشاند. به عبارت ديگر؛ سؤال اين که: «هدف وسيله را مباح ميکند يا نه؟» سئوالي نيست که بتوان جدا و بيرون از اعتبارات يک مکتب بدان پاسخ گفت، مکتبها ممکن است انديشههاي متفاوت درباره آن داشته باشند، ممکن است در مکتبي انتخاب وسيله براي رسيدن به هدف مجاز شمرده شود ولي در مکتب ديگر نه.

و) وسائل مجاز و غيرمجاز

اسلام از مکاتبي است که خود معين ميکند براي وصول به هدف چه وسائلي را ميپسندد و کدام را مجاز نميشمارد در نظام اسلام، معقول نيست روشهائي براي تامين هدف برگزيده شود و با آن اهدافي که اسلام در نظر دارد، تناقض داشته باشد. مثلا اسلام که تقوا ، طهارت نفس ، عدالت، پرهيز از دروغ و مکر و فريب و... را در صدر اهداف خود قرار داده، معقول نيست در عين حال، هر روشي را براي رسيدن به اين اهداف تجويز کند زيرا در اين صورت به تناقض اساسي گرفتار ميآيد. به اين معني که نميتوان هم از مردمدوستي دم زد و هم همين مردم را که رفاه و آزاديشان مورد نظر است، به انواع تطميع، تحميق، تهديد و تحقيرگرفتار کرد.

ه) روش موسس اسلام

سياست اسلام، مبتني بر اصول و ارزشهاي اخلاقي است و لذا موسس و بنيانگذار اسلام خود عملا در همه حال نمونه فضائل اخلاقي بود و او هرگز در دوران رسالت خود بر خلاف شرف انساني و اصول اخلاقي قدمي بر نداشت، مردم را اغفال نکرد و وعده دروغ به مردم نداد، حق و فضيلت را هيچ وقت ناديده نگرفت و از راه گولزدن و انواع حقه بازيها و دغلکاريها که عادت سياستمداران منفور تاريخ است، هدف خود را پيش نبرد او هرگز به مصلحت رنگ عوض نکرد و بر خلاف عقيده و ايمانش سخن نگفت.

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِينَ الْقَانِتِينَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنْ أَوْلِيَائِکَ الْمُقَرَّبِينَ بِرَأْفَتِکَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

خدايا قرار ده مرا در اين ماه از آمرزش‏جويان،و از بندگان شايسته‏ فرمانبردار، و از اولياى مقرّبت، به رأفتت اى مهربان‏ترين مهربانان‏.

برچسب ها: اخلاق ، سیاست
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر: