تبریز اگر چه
عنوان کلانشهر را یدک میکشد و از لحاظ تاریخی، سیاسی و فرهنگی یکی از مهمترین
شهرهای ایران عزیز است، اما هنوز هم در برخی از مناطق آن بهخصوص در حاشیه شهر با
مشکل مسیرگشایی مواجه است و این مناطق از مسیرهای ارتباطی مناسب و استانداردی
برخوردار نیستند. این بدان معنی است که این مناطق از حداقل زیر ساختهای شهری
محروم هستند و به تبع آن از امکانات رفاهی هم بهره چندانی نبردهاند. بنده بهعنوان
کسی که سالیان طولانی در سمت مجری و مشاور در پروژههای عمرانی و شهری تبریز
فعالیت داشتهام و به شکل میدانی و از نزدیک با این معضل آشنایی دارم، عقیده دارم
که یکی از معضلات اساسی تبریز، مسیرگشایی معابر است. طرحهای مسیرگشایی، امروز در تبریز
یک خواست عمومی و مطالبه مردمی از طرف شهروندان برای کاهش گره کور ترافیک است و
باعث بهبود کیفیت زندگی شهری میشود؛ در حالی که این امر در سالهای اخیر با توجه
به کاهش بودجه عمرانی مورد غفلت قرار گرفته است. مسیرگشایی۵۰ درصد مشکل ترافیکی ما را
حل خواهد کرد؛ اما برای داشتن شهری آرام با ترافیکی روان باید به ۵۰ درصد بقیه
توجه کرد. در بحث عبور و مرور وسایل نقلیه در خیابان و یا رفت و آمد عابرین، فرهنگسازی
و تبلیغات مستمر و ارائه انواع مدلهای تبلیغ فرهنگ، رعایت قوانین و رعایت اخلاق
ترافیکی، بسیاری از مشکلات ما را حل خواهد کرد که صدا و سیما در این میان در پررنگ
کردن آن، نقش به سزایی ایفا میکند.
به نظر شما
وجود کارخانجات بزرگ صنعتی و بازارهای بزرگ منطقهای در تبریز، چه تاثیری بر رشد و
شکوفایی این شهر داشته و دارد؟
همه ما تبریزیها
و حتی ایرانیها میدانیم که وجود کارخانجات بزرگ، تبریز را به رقیب جدی قطبهای
صنعتی در کشور تبدیل کرده است و این شهر زمانی اقتصادی پویا خواهد داشت که به جای
خبر تاسفبار و وحشتناک خروج سرمایه حدوداً ۱۶ هزار نفر از سرمایهداران تبریزی به
ترکیه، خبر سرمایهگذاری ترکها و اتباع سایر کشورها در تبریز را بشنویم. همانگونه
که این امر در شهرک سرمایه گذاری خارجی تقریباً نتیجه مطلوبی داشته و سایر شرکتهای
شهرمان با ایجاد روابط و تبادل دانش، پتانسیل تقویت این بازار را دارند.
دلایل عدم رشد
و توسعه در تبریز را علیرغم داشتن پتانسیل لازم در منطقه تشریح نمایید؟
به نظر بنده
تبریز به روش سنتی، مراحل رشد خود را طی کرده و اکنون نیازمند مدرنیته شدن و فرانوگرایی
شهری است. تا زمانی که تفکر ما این باشد که ساخت بناهای عظیم، شهرمان را آباد
خواهد کرد، این شیوه سنتی جوابگو نخواهد بود. برای مثال، سازهای به زیبایی لاله
پارک داشته باشیم، ولی هنگام بارش شدید باران شاهد ورود سیل به داخل پارکینگها
باشیم. این روش رشد به نظر بنده سنتی است. در روشهای نوین شهری، زیرساختها باید
بسیار قوی باشند و کنترل شهرداری کاملاً باید در دست مسئولین شهری باشد.
فلسفه وجودی
شوراها را بیان کرده و بفرمایید یک عضو شورا چه شاخصههایی باید داشته باشد؟
شورای شهر در
واقع مجلسی محلی برای رفع مشکلات شهری است؛ ولی با تکامل و افزایش جمعیت و وسعت
شهر در برخی از شهرهای بزرگ، این مجلس محلی تبدیل به عرصهای بزرگ برای اخذ
تصمیمات مهم میگردد و طبیعتاً شورایی موفق خواهد بود که همه طرحهای بزرگ و کوچک
با نظارت و تصویب آنها باشد. البته در فصل هفتم و اصل یکصد قانون اساسی به خوبی
وظایف شوراها بیان شده و کاملا مشخص است؛ اما مطلبی که بنده را اذیت میکند، نوعی
بیاعتمادی بین مردم و دولت و کلا ارگانها نسبت به شوراهاست و این بیاعتمادی میتواند
بستر درهم ریختگی سیستماتیک فاجعه آمیزی را فراهم کند. پس نتیجه اینکه انتخاب
مردم بسیار حائز اهمیت است و حتما باید با بصیرت و شناخت کافی انجام شود.
یک عضو موفق
شورا حتما باید دارای بایدها و نبایدهای خاص باشد. به عنوان مثال: باید
فردی مومن و مثبتاندیش باشد؛ نباید از نگاه «نمیتوانم» به مشکلات نگاه کند؛ باید
برای کار، وقت کافی هزینه کند؛ نباید زیر بار حرف نامعقول و غیرمتعارف برود؛ باید
اگر جوان است از انرژی و اگر پیر است از تجربه سرشار باشد؛ و کلاً بایدها و
نبایدهای خود را بشناسد.
با توجه به
اینکه سابقه کار و زندگی در چند استان مختلف را دارید، به نظرتان چه تفاوتهایی در
مدیریت شهری کلانشهر تبریز با دیگر کلانشهرها وجود دارد؟
با توجه به
اینکه بنده برای اجرای پروژههای واقع در استانهای دیگر، سالها تجربه کاری در
آنجا را دارم، به مواردی برخورد کردهام که با مقایسه شهرهایی مثل اصفهان، مشهد،
اراک با مرکز استان آذربایجان شرقی، متوجه برخورداری تبریز از پتانسیل بالای
گردشگری و سرمایهگذاری در این شهر شدم و علت پیشرفت سریع دیگر شهرها را فقط در
مدیریت شهری دیدم. با توجه به شرایط تورمی موجود در کشور، تسریع در اجرای پروژهها
و عملیات، شهرمان را به جایگاه واقعی خود خواهد رساند و مثل همیشه بهترین شهر
ایران و شهر اولینها خواهد بود. به طور کلی دیدگاه بنده نسبت به آذربایجان، دارا
بودن پتانسیل زیاد و توانایی رشد صنعتی شهری و اشتغالزایی است.
تعامل و همکاری
بین اعضای شورای اسلامی شهر و شهردار تبریز چگونه باید باشد تا در راستای حل
مشکلات گامی جدی برداشته شود؟
به نظر بنده
انتخاب شهردار، اولین و مهمترین و سازندهترین کار شورای شهر است و طبیعتاً
اختلاف سلایق و دیدگاهها در اجماع نظر روی یک فرد کارکشته و با تحصیلات عالی و
قدرت تصمیمگیری بالا، سرنوشت شهر را رقم خواهد زد و اینکه در راستای ارائه طرح و
نظارت به عملکرد شهرداری، عملکرد شورای شهر در طی زمان، تصویر و آینده شهر را
تغییر خواهد داد.
به عنوان فردی
تحصیل کرده، چه راهکارهایی را در راستای حل مسائل و بحث گردشگری در منطقه پیشنهاد
میدهید؟
در بحث
فرانوگرایی شهری با الگوبرداری از شهرهای تاریخی دنیا، بحث رسیدگی و حفظ و حراست
از مکانهای گردشگری با شیوههای نوین و استفاده از مواد و مصالح نگهدارنده طولانی
مدت و حفظ بافتهای قدیم و رسیدگی به خیابانهای منتهی به آنها و نصب تابلوهای
صحیح و همچنین بحث تبلیغات مکانهای گردشگری به طور گسترده و برنامههایی از این
قبیل، راهگشا خواهد بود.
پیشنهادی برای
حل و فصل مشکلات زیست محیطی تبریز از جمله معضلات آلودگی هوا، تخریب و تغییر
کاربردی فضاهای سبز، سیلاب و آبگرفتگی معابر و ... دارید؟
این بحث کمی
پیچیده و بسیار تخصصی است. محیط زیست ما برای بقا و استفاده نسلهای بعدی شدیدا در
معرض خطر جدی قرار دارد و اگر سریعاً اقدامات لازم توسط مدیران بلندپایه اتخاذ
نشود، با مشکلات عدیدهای مواجه خواهیم شد. برای مثال: برداشتن بستر رودخانهها
و قطع بیرویه درختان و تخریب کوهها و تغییر کاربری فضای سبز از جمله مواردی
هستند که سریعاً باید چارهاندیشی شود. همچنین ساخت بناهای بلند در هر نقطه شهر،
نفس شهر را بریده و پس از هر بارش شدید باران، شاهد آبگرفتگی معابر هستیم. اجرای
طرح نفوذپذیری معابر و ایجاد چاههای عمیق جذبی و هدایت آبهای سطحی به طور فنی به
سفرههای زیرزمینی، باعث بالا آمدن سطح آبهای زیرزمینی و در نتیجه، تجدید حیات درختان
و بقای زندگی خواهد بود.
باتوجه به عدم
جوابگویی حمل و نقل عمومی به نیاز شهروندان و بالا رفتن ترافیک شهری و معابر
عمومی، چه پیشنهاداتی به مسئولان شهری در این زمینه و رفع کمبودها دارید؟
در پاسخ به این
سوال باید عرض کنم طرح و سرمایهای که برای مترو در تبریز درنظر گرفته شده بود،
باید مشکل حمل و نقل عمومی را کاملاً حل میکرد؛ ولی متاسفانه علاوه بر اینکه حل
نکرد، باعث ایجاد مشکلات مضاعف شد. به عنوان مثال: با در نظر گرفتن مکان
ایستگاهها در جای صحیح، ۷۰ درصد رغبت مردم برای استفاده از مترو با اقبال مواجه
میشد که متاسفانه نشد و این سرمایهگذاری پاسخ نداد و تنها راه باقیمانده، احداث
مونوریل روی مسیر بیآرتی است. البته این طرح زمانی باید مطرح شود که اتوبوس کافی
در مسیر داشته باشیم و این وسایل نقلیه عمومی جوابگو نباشند.