عجب شیر ما - در دهه های گذشته دانشگاه ها قطب تولید علم و قلب تحولات سیاسی و اجتماعی بودند و دانشجویان عنصری تعیین کننده در آفریدن این دگرگونی ها. اما امروز بیشتر دانشگاه ها نه تنها در تولید علم وزنه ای قابل توجه به شمار نمی آیند، بلکه در تحول های روز جامعه هم نقشی ندارند.
علاقه ها و تمایل های دانشجویان هم تغییر کرده است؛ دیگر کمتر دانشجویی برای یافتن علم، سختی فراز و فرودهای راهِ تجربه نشده را به جان می خرد و کمتر دانشجویی سَرَش برای مسایل سیاسی- اجتماعی درد می کند. امروزه شاهد ظهور نسل تازه ای از دانشجویانی هستیم که دغدغه سیاسی- اجتماعی چندانی ندارند و در گوشه تنهایی خود حتی به درس خواندن جدی هم نمی پردازند، بلکه فقط سپری کردنِ به سلامتِ دوره دانشگاه و گرفتن مدرک، ملاک کنش آنان شده است.
زنگ خطر تغییر تدریجی ماهیت و رنگ باختن نقش و جایگاه دانشجویان مدتی است به صدا درآمده است؛ مساله ای که اگر به حال آن چاره یی نیاندیشیم، دانشگاه ها و دانشجویان ما را از درون تهی و جامعه را به رخوتی فراگیر دچار خواهد کرد.
در خصوص لزوم احیای جایگاه و نقش دانشجو چند نکته لازم به یادآوری است:
1.بارزترین ویژگی دانشجو، پرسشگری است.
سؤال کردن پایهی تمام پیشرفت بشر است، تمدن بشری به واسطهی سؤالاتی شکل گرفت که انسانهای تأثیرگذار از خویش پرسیدند و همهی تلاش خود را صرف پاسخ بدانها کردند. خاستگاه و عوامل شکلگیری سؤالات متنوع است. ممکن است سؤالات برای رهایی از رنج، بیماری، گرسنگی و دیگر ناملایمات شکل گرفته باشد و یا برای تحقق هدف و یا خواستهای مطلوب و دوستداشتنی.دانشجو به نهادینه شدن فرهنگ پرسشگری کمک میکند و هیچگاه از تشویق دیگران به پرسش کردن خسته نمیشود..
2. اصلیترین وظیفهی دانشجو مطالعه است.
دوران دانشجویی بهترین فرصت برای مطالعه است، در اولین روزها پس از ورود به دانشگاه خود را به مسئول کتابخانه، معرفی کنید، و دوستی خود را با او از همان ابتداییترین روزها آغاز کنید، کاری کنید که نام شما روی سلولهای خاکستریش حک شود و به شما اجازه بدهد خود وارد مخزن کتابخانه شوید و تا مناسبترین کتابها را جستجو کنیم.
3. زمان برای دانشجو ارزشمندترین چیزهاست.
گویند زمان طلاست، اما از آن هم با ارزشتر است، زمان معادل عمر و زندگی انسان است. عمر آدمی و بهخصوص بهار زندگانی (جوانی) و از آن خاصتر دوران دانشجویی بسیار گذرا و محدود است. پس ما باید در حد توان، موانعی که باعث بیهوده و نامفید شدن میشوند را کنار بزنیم. راهکارهای بسیاری برای در مدیریت زمان وجود دارد. مهمترین راهکار برای این امر اصل اولویتبندی امور است.
4.دانشجو صاحب اندیشه و هدف است.
انتخاب هدف در زندگی دانشجو، موجب تمرکز قوای فکری او میشود، به او قاطعیت و جدیت میبخشد، تردیدها و دو راهیها را برای او حل میکند، مدیریت زمان را به او اهدا میکند؛ زیرا کسی که میداند هدف اعلای زندگی چیست، فرصتها را میسازد و منتظر رسیدن فرصتها نمیماند، دانشجو با هدف بر اطرافیان خود تأثیر میگذارد و هدفداری به دانشجویان سرعت عمل، انتخاب مؤثر و قابلیت دفاع و صراحت خاصي ميبخشد.
5. دانشجو بر هویت خویش آگاهی کامل دارد.
«جستجوي يك جوان در پي هويت، از برخي لحاظ همان جستجوي معناي زندگي است.» (اريكسون) هویت یعنی شاخصهای ارزیابی هر ملت، این شاخصها عبارتاند از: 1- دین 2- تاریخ 3- فرهنگ.دانشجو یکایک این شاخصها را پیرامون ملت خود میداند و مطالعه و پرسش پیرامون شناخت هویت از اولویتهای او میباشد.
6. دانشجو نسبت به اندیشههای متفاوت مطالعه دارد.
مطالعه و شناخت روی اندیشهها و جریانات فکری نه تنها باعث میشود تا با صاحبان دیگر اندیشهها ارتباطی مسالمتآمیز داشته باشیم؛ بلکه قسمتهای زیبای آن را با سنتهای خویش ترکیب کرده و از سویی دیگر خود را آماده دفاع در مقابل تهاجم اندیشههای نو علیه هویت، اندیشه و آرمانهای خود و ملت خود، سازیم.
7. دانشجو مسؤولیتپذیر است.
میلتون میگوید: «جوانان، با نور علم و فضلیت روشن شده از پیمانهی امید لبریز شوید و با شجاعت و مسؤولیت زندگی كنید تا در پیش خدا عزیز و در تمام اعصار معروف باشید».
8. دانشجو بر مهارتهایی چون کار با کامپیوتر و اینترنت و استفاده از زبان انگلیسی تسلط دارد.
دانشجو باید بداند که همچنانکه آلوین تافلر میگوید، تمدن بشری سه دوره را به
جایگاه و نقش دانشجو در دانشگاه
خود دیده است. دورهی اول جامعهی کشاورزی، دورهی صنعتی و دورهای که اکنون در آن قرار داریم عصر اطلاعات است. هر کدام از این دورهها نیازمند مهارتها و زیرساختهای خاص خود بودهاند. مهارت مورد نیاز در دورهی اطلاعات تسلط بر استفاده از کامپیوتر و اینترنت میباشد. همچنین لازم به ذکر است که بیش از 70 درصد حجم اطلاعاتی که در اینترنت موجود میباشد به زبان انگلیسی نوشته شدهاند. پس تسلط بر زبان انگلیسی یکی از ضروریات دانشجو میباشد.
9. دانشجو نسبت به اخبار آنچه که پیرامون او روی میدهد مطلع است و موضع خاصی دارد.
برای این منظور استفاده از خبرگزاریها در اینترنت و روزنامهها پیشنهاد میشود. برای صرفهجویی در زمان و همچنین پوشش کامل خبرها دانشجو باید دو و یا چند خبرگزاری و روزنامه را که اخبارشان مکمل یکدیگر میباشد را پیگیری کند. پیشنهاد میشود که اخبار در تمام زمینهها پیگیری شود؛ ولی دانشجو میتواند برحسب علاقه و ذوقیات خود خبرها را دنبال کند.
10.دانشجو در بطن جامعه قرار دارد.
دانشجو آداب و رسوم مردم شهر خود را میشناسد و با روشهایی نیکو به اصلاح و تجدد در آنها همت میگمارد. دانشجو بر مشکلات و معضلاتی که گریبانگیر مردم شهر است آگاهی دارد. همکاری با تشکلها و انجمنهای اجتماعی یکی از اولویات دانشجو محسوب میشود. دانشجو از نهادهای کمک به سالمندان و کودکان بیسرپرست و معتادان و... دیدار میکند. او از همایشها و سمینارهایی که از سوی دانشگاه و یا تشکلهای اجتماعی به منظور افزایش آگاهی عمومی برگزار میشود استقبال کرده و در حد توانایی به برگزاری هرچه بهتر آنها، کمک میکند.
11.دانشجو در حد وسع، قلمی توانا و سخنی شیوا دارد.
دانشجو باید مکان و زمان مناسب سخن گفتن را بداند و در مواقعی که باید سخن بگوید، سکوت نکند. دانشجو باید آمادهی پاسخگویی در مقابل سؤالات احتمالی که در حوزهی فعالیتهای خویش از او میپرسند باشد و زیباترین و خلاصهترین پاسخ را که میتواند پرسشگر را قانع کند را بدهد و این امر روی نخواهد داد مگر اینکه به طور کامل متوجه سؤال و گفتهی مخاطب شود، پس برای آنکه بتوانیم زیبا سخن بگوییم باید شنوندهی خوبی باشیم. همچنین دانشجو باید توانایی دفاع از نظرات و عقاید و اهداف خود را داشته باشد.
12. دانشجو دیوار بین دانشگاه و دنیای واقعی را درهم مینوردد.
با توجه به سیستم آموزشی کشورمان که به بعد تئوری تکنولوژی و علوم توجه دارد تا به کارایی و کاربرد علوم در دنیای واقعی، دانشجو میتواند در مراکز که به رشتهی تحصیلی او مرتبط هستند، داوطلبانه به فعالیت مشغول شود، او میتواند تجربیات دنیای واقعی را کسب کرده و آموختههای تازهی خود را به آنها افزوده و نوآوری در این زمینه داشته باشد و در نتیجه جامعه با آغوشی باز به استقبال چنین متخصصانی میرود، این امر چیزی شبیه مدیریت ژاپنی (تلفیق سنتها و تکنولوژی) است.
13. پژوهشگری انتظاری است که از دانشجو میرود.
هرچند پژوهشگری تنها مختص دانشجویان نیست، اما دوران دانشجویی بهترین فرصت برای پژوهشگری میباشد. انتخاب موضوع پژوهش یکی از مهمترین دغدغهها میباشد. برای این کار اولاً باید ذهنی خلاّق داشته باشیم، برای خلاّق شدن باید مانند کودکان اندیشید، ساده و بیتکلّف. ولی گاهی نیاز به یافتن موضوعی جدید هم نمیباشد، ما میتوانیم با بازنگری و بررسی عملکردهای بسیاری از موضوعات پیشین و تطبیق دوبارهی آنها با علم روز و اصلاح آن کمکی به عرصهی پژوهش نماییم.
14.دانشجو جایگاه معلمی اساتید را ارج مینهد.
دانشجو بر اهمیت تعلیم و تربیت واقف است و میداند مسؤولیت این وظیفه بر عهده دو قشر است: مادران و معلمان. هنگامی که جایگاه این دو قشر فراموش شود جامعه رو به سوی نابسامانی خواهد داشت. هنوز هم زیادند معلمانی که منتظر شنیدن پرسشی هستند تا جان خود را برای پاسخ دادن فدا کنند. پس این وظیفهی ماست که این وظیفه را به معلمان یادآور شویم و جایگاه واقعی آنان را در جامعه دوباره احیا کنیم.
15. دانشجو در ایجاد ارتباط با دانشجویان دیگر و کمک به دانشجویان ورودی کوشاست.
همهی ما اولین روزهایی را که وارد دانشگاه شدیم و هیچ نمیدانستیم، منتظر بودیم کسی ما را راهنمایی کند را به یاد داریم، پس در اولین فرصت خود را به دانشجویان جدید میرسانیم به سؤالاتشان پاسخ گفته و از همه مهمتر به آنان کمک میکنیم که از همان لحظهی آغازین رسالت خود را بشناسد و از تمام ظرفیتهای خود استفاده بنماید.
16. دانشجو از سفر کردن نمیهراسد.
سفر یکی از آن جایگاههایی است که بهترین شرایط را برای آموختن و یادگیری تجربه در اختیار آدمی میگذارد. خدا در قرآن میفرماید: «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ؛ بگو در زمين بگرديد و سپس بنگريد و دقّت كنيد [و از تاریخ عبرت بگیرید.]» در این راستا دانشجو از همایشها و نمایشگاههایی که در شهرهای دیگر برپا میشوند استقبال کرده و بر حسب اولویت در آنها حضور مییابد. او از مناطق اطراف شهر خود و شهرهای دیگر دیدن میکند که هم با آداب و رسوم مردمان آن، آشنا شود و همچنین در ارتباط خود با دیگران از آنها استفاده کند، خیر و تجربهای که در سفر است را تا به سفر نروید نمیتوانید آن را درک کنید.