در مصاحبه اختصاصی روزنامه عجب شیر با دکتر علی بیگ نژاد مدیر عامل شرکت مبتکران مطرح شد:
انسان ها به عنوان پدیدآورندگان سازمان ها، ابزار و وسایل کار، تولید کنندگان و مدیران نه تنها حرکت روزمره اقتصاد را به پشتوانه کار خویش و با کمک این وسایل امکان پذیر می کنند. بلکه با پرداختن به امور پژوهش و تحقیق از یک سو تحرک اجتماعی و از سوی دیگر رشد و توسعه اقتصادی را باعث می شوند. دانش و علم بدون نکته سنجی ها و سئوال و جواب ها و نقادی ها هیچگاه نمی توانست به رشد و کمال امروزی برسد و رشد آن نیز مستلزم برخورد نقادانه و بحث و جدال های یک چنین سوالاتی جواب های متعددی را در اذهان ایجاد می کند که پاسخ های مناسب و منطقی کارشناسان و متخصصین امر را می طلبد. به همین منظور و بر کنار زدن پرده ابهام در این زمینه گفت و گویی را با دکتر علی بیگ نژاد کارآفرین و تولید کننده که در سال 1355 کارشناسی ارشد خود را در رشته مکانیک از دانشگاه تبریز گرفت، به مدت 3 سال در جهاد سازندگی خدمت کرده است و مدتی در شرکت های سازمان گسترش خدمات ارزنده ای را به صنعت استان رسانده است. شرکت هایی از قبیل تراکتور سازی ، ماشین سازی، ایدم، چرخشگر، موتورسازان را در رزومه کاری خود دارد. وی بعداً ارشد مدیریت صنعتی را هم به لحاظ داشتن نیاز در صنعت گذراند و نهایتاً دکتری رشته کسب و کار را هم زمان با راه اندازی شرکت
خصوصی اش در سال 1382 به نام مبتکران، کسب کرد. ترتیب داده که ماحصل آن به قرار زیر است.
در وهله اول از جایگاه استان آذر بایجان شرقی در بحث اشتغال و کار آفرینی توضیحاتی بفرمایید.
در حالت کلی جایگاه استان آذر بایجان شرقی مخصوصاً شهر تبریز، در صنایع سنگین و صنایع سبک در زمان قبل از انقلاب از تهران هم جلوتر بود، اولین شهرک صنعتی کشور، در تبریز دایر شده است که این شهرک کارخانجاتی مثل تراکتور سازی، ماشین سازی، ایدم، چرخشگر را در خود جای داده است. اولین موتور تولیدی ایران در دورمن دیزل تولید شده است متأسفانه بعد از انقلاب، هر کجا مدیران نالایق بوده اند تماماً صنعت استان را به ورشکستگی کشانده اند. به عنوان مثال تراکتور سازی که بنیانگذارش مهندس رحمتی بوده اند، قبلاً طراحی شده بود که قطعات هواپیما در این کارخانه تولید شود. سنگ زنی داشتیم که 35000دور دردقیقه حرکت داشت که فقط برای تولید قطعات هواپیما کاربرد دارد چون در تولید قطعات تراکتور به آن میزان صافی سطح لازم نیست. ماشین سازی که یک صنعت مادر بود که نه تنها برای خاور میانه بلکه برای اروپا هم به صورت بای بکت و بای پروداکت، می توانست محصولات خود را صادر کند. متأسفانه بعد از انقلاب هم دو تا انجمن اسلامی در آنجا تشکیل شد که به خاطر درگیری و مشاجره آن ها، مدیریت هم توانایی تصمیم گیری خود را از دست داد لذا به دنبال آن آمدند مدیرانی را بر سر کارگماردند که آن ها هم چون مختص این کار نبودند گامی برنداشتند و با این روند جایگاه ماشین سازی را شکستند. سابقاً اعضای هیت مدیره در کارخانه های بزرگ استان از بین وزیران کاربلد انتخاب می شد، آن هم در رده های مختلف مالی و اقتصادی و غیره که صاحب نظر بودند. بنابراین چون انتخاب افراد بر حسب رابطه اتفاق افتاد به جای آن که تخصص افراد بر مبنای کارایی و توانمندی شان در نظر گرفته شود،کمر صنعت را شکستند. در کارخانه ها هیت مدیره باید بازوی مدیر عامل باشد و به عنوان پشتوانه عمل نماید و در تخصص های مختلفی مثل مالی و بازرگانی و غیره صاحب فکر و اندیشه باشند و به نوعی خط دهنده و برنامه ریز برای مدیر عامل باشند درصورتی که تا آن جایی که بنده مطلع هستم اعضای هیت مدیره ها را در اکثر کارخانجات، فقط صرفاً برای ثبت امضاء احضار می کنند در حالی که باید طبق وظایفشون برنامه به مدیر عامل بدهند و او را موظف به اجرای آن نمایند نه این که مدیر عامل تمام امورات را رسیدگی کند و کارها را به انجام برساند و هیت مدیره را برای ثبت امضاء فرا بخواند. الان طوری عمل می کنند انتخاب افراد بدون دلیل اتفاق می افتد و بدون دلیل هم برداشته می شوند. کسی نیست جوابگو باشد که اگر کسی در پست مد نظر، صاحب تخصص نبود چرا انتخاب شده و اگر صاحب فکر و تخصص و ایده در شغل مربوطه خود است چرا و به دلیلی برداشته می شود تا نفر دیگری که معلوم نیست با چه معیاری انتخاب می شود جای نفر قبلی را بگیرد این موارد دقیقاً به انتخاب سازمان گسترش بر می گردد که هیت مدیره و اعضای آن را این سازمان تعیین می کرد و با این کار وروند لول این سازمان هم شکسته شد. برای اینکه بخواهیم صنعت را جلو ببریم باید هم سو با دانشگاه حرکت نماییم و در کنار آن هم از بازنشستگان رشته های مختلف هم باید نهایت بهره را ببریم چون کوله باری از تجربه هستند. از این طرح در کشورآلمان نهایت استفاده را می برند به این شکل که به معنی واقعی کلمه کانون تخصصی تشکیل دادند نه مثل کانون های ما که فرمایشی ایجاد می شوند، لذا به تبع ایجاد آن کانون در کشورشان هر پروژه ای که برای اجرا برود قبل از اجرای آن، باید مورد تایید اعضای آن کانون که همگی افراد صاحب نظرو با تجربه در عرصه های مختلف هستند، قرار گیرد در کناراین افراد از دانشجوهای نخبه خود هم در نحوه اجرای آن پروژه کمک شایانی می گیرند و در رشته های مختلف از افراد متخصص آن رشته نهایت بهره را می برند و نهایتاً اجرای آن پروژه چون از فیلتر افراد با تجربه و بازنشسته باسواد واقعی و دانشجویان جان برکف رشته های مختلف که هم جویای کارند و هم دنبال کسب درآمدند می گذرد، با کیفیت بسیار مطلوبی به سرانجام می رسد. متأسفانه در کشور ما برخلاف این عمل می کنند فرد تا بیاید مهارت های لازم را کسب کند و به یک متخصص در کار خود مبدل شود کنار گذاشته می شود و این باعث می شود نه تنها صنعت، بلکه رشته های دیگر نیز از رشد و پویایی باز می مانند. بنا براین اگر روال را در کشور و استان آذر بایجان شرقی عوض کنیم و مبنای انتخاب افراد را بر تخصص شان بنا نهیم، جوانان ایرانی هم متمایل کشورهای غربی نمی شوند و به فکر ترک وطن نمی افتند یا به عبارتی فرار مغزها هم صورت نمی گیرد.
به نظر شما بستر های لازم و پتانسیل موجود در استان برای ایجاد اشتغال و تولید در آذر بایجان شرقی شامل چه مواردی است؟
ما اوایل سال 69 با وزارت صنعت نشستی برگزار کردیم تا بررسی کنیم که در ایران چه صنعت هایی وجود دارد و چه چیزهایی را نیاز داریم و از این جا مشخص کنیم چه چیزی را صادرو چه چیزی را وارد کنیم. طبق لیستی که از وزارت خانه به ما داده بودند بررسی هایی که شد نتیجه برآن شد که 80 در صد آن ها وجود خارجی ندارند. آقایان آمدند وام هایشان را گرفته اند و به اسم راه اندازی صنعت در خارج پول های برده را حیف و میل می کنند منتها برای این که این مشکل را حل کنیم راهش این است که استانداری یک پیشکسوت فنی برای خود برگزیند و وظیفه این فرد این باشد که تمامی لیست کارگاه های کوچک تولیدی را از شهرداری بگیرد چرا که دارایی و تامین اجتماعی واحدهای کوچک تولیدی را با جریمه های سنگین در نطفه خفه می کنند و با این روال ضربه ملکی بر پیکره تولید وارد می کنند تا این که معلوم شود در این استان کدام قطعه را تولید کنیم و کدام را از توان خود خارج می دانیم و اینجاست که نخبه گان این عرصه از دانشگاه بیرون می آیند و باز نشستگان این حیطه که کوله باری از تجربه اند در کنار آن ها می توانند هر نوع قطعه ای را که بخواهند در این استان تولید کنند، چون شخصاً باورم بر این است با تجربه ای که کسب کرده ام به جرأت می توانم بگویم که استان آذربایجان شرقی این پتانسیل را دارد بنابراین از ترکیب این دو نیروی بالقوه تقسیم کارکنند که نهایتاً کار به یک نتیجه مطلوبی دست یابد. به این صورت که طرحی را می نویسند و اجرای آن طرح ارائه می شود جی پی ام آن طرح کشیده می شود و تعیین می شود تا کی زمان اجرای آن به طول می انجامد و هم زمان با اجرای آن پروژه، بحث مادی آن هم تأمین می شود و این دو باید گام به گام جلو روند تنها در این حالت است که بسترهای لازم برای ایجاد کارو تولید در این استان که پتانسیل لازم و کافی را برای رشد و پیشرفت دارد، ایجاد خواهد شد .
جایگاه و نقش اقتصاد را با وضعیت کنونی که دارد در پیشبرد مشکل تولید توضیح دهید و تا چه حد می تواند در ایجاد کسب و کار و توانمندی افراد برای کار آفرینی در آذر بایجان شرقی موثر باشد؟
باید در بدو تولّدشان از مالیات معاف شوند و کم کم که راه افتادند و وارد چرخه اقتصادی کشور شدند و به عنوان یک واحد فعال اقتصادی شناخته شدند مالیات شان را هم پرداخت نمایند و تا زمانی که به این جایگاه نرسیده اند به جای گرفتن مالیات ، کمک کنیم دستگاهشان را ارتقاء دهند و کیفیت متریال شان را بالا ببرند. از راههای اصلی موفقیت اقتصاد استان هم و در نگاه کلان کشوری، این است که واحد های کوچک تولیدی کشور را لیست کنند و فقط از طریق حمایت آن هاست که رشد و تولید و توانایی در بخش اقتصاد تولید محور ، ایجاد می شود . به عنوان مثال اوایل انقلاب قطعات تراکتور رومانی پیدا نمی شد، در سالن شهرداری تمام قطعات آن را پیاده کردیم و از هم سوا نمودیم در طول یک هفته تولید کننده ها آمدند تمام قطعات را خودشون تولید نمودند. هر کسی به توانایی خودش دست به تولید این قطعات زد. از آن روز به بعد قطعات تراکتور رومانی به کلی حل شد و خود کفا شدیم.
با در نظر گرفتن نیروی عظیم کارو فارغ التحصیلان دانشگاهی که جویای کار هستند، راهکار دولت و مسوولان رده بالای استان چگونه می تواند راهگشا باشد؟
خوشبختانه استاندار فعلی استان، تخصص شان برنامه ریزی است. یکی از راههایی که در بخش استانی بتوانیم گامی فراتر به سوی رشد و ترقی برداریم استفاده از افراد کاربلد در عرصه صنعت است. اشخاصی در استان هستند که در این عرصه متبحرند ولی در کنج عزلت سکنی گزیده اند فقط باید پتانسیل موجود در آن ها را به کار گرفت و تجربه آنان را بدون استفاده رها نکرد. پیشنهاد من در بخش استانی این است که در کل تبریز تمامی تراشکار ها و مکانیکی ها را در یک جا جمع کرده و آن ها را در داخل یک مجتمع تعمیراتی قرار داد، طوری که ارائه خدمات به مشتری در تمامی بخش ها در یک جا به مشتری ارائه گردد که هم برای مشتری مقرون به صرفه هست و استفاده بهینه از زمان می شود و هم خدماتی که داده می شود در تمامی بخش های ارائه شده برای افراد فعال در آن مجتمع اشتغال ایجاد می کند و از طرفی دیگر در داخل شهر هم از ترافیک به صورت خیلی جدی جلوگیری می کند. این طرح را به شهرداری و شورای شهر دادم ولی متأسفانه پای عمل که می آید از حرکت باز می ایستند.
با افزایش جدید قیمت بنزین و سهمیه بندی آن که تاثیر مستقیم خود را روی کالاها و خدمات می گذارد به تدبیر شما در این مقطع، آینده تولید و کار آفرینی به کجا خواهد انجامید؟
در حالت کلی چون بحث افزایش قیمت بنزین عمومیت را شامل می شود لذا حمل و نقل نیز افزایش می یابد با این کار محصولات هم گران می شود و همینطور واحد تولیدی با هر نوع خود بر تمامی اجناس اش افزایش قیمت اتفاق می افتد چون چاره ای جز آن نیست و هر کسی هم پشت تریبون ندا می دهد که ما جلویش را می گیریم حرف غیر معقولی است چون نمی توانند به خاطر این که منطقی نیست. بنزین یک کالای استراتژیک برای ما محسوب می شود و با افزایش آن تمامی کالاها و خدمات به مراتب افزایش می یابند. الان به عنوان نمونه قیمت ورق کیلویی 700 تومان افزایش یافته است و هیچ کسی هم اقدام به فروش نمی کند چون آمار مشخصی در دست نیست که به چه کسی چه قدر داده شده است و این دلیلش عدم نظارت بر روی ثبت سفارش ها ست که به دنبال خود قاچاق کالا را باعث می شود. مشخص نیست که چه کسانی این جنس را وارد می کنند، هر کسی کارت بازرگانی دارد جنس وارد می کند. به عنوان نمونه اتومبیل پروشه ای را به نام یک پیرزن وارد کرده بودند بعداً که رفتند دنبال این فرد، بعد از بررسی به عمل آمده مشخص شد که این خانم به نان شبش محتاج است چه رسد به اینکه اتومبیل آن چنانی وارد کند. پس مشکل ما نظارت و نبودن آن است که اگر باشد ثبت سفارش ها را باید واحد تولیدی انجام دهد، واحد تولیدی و تجاری. بنابراین چون نظارت درستی صورت نمی گیرد افراد مجوز شرکت می گیرند و اسمش را واحد تولیدی و تجاری می گذارند واز این طریق اتفاقات زیر رخ می دهد. در حالی که تراشکارو فریزکار فراموش شده اند چون نمی خواهند آمار این ها مشخص گردد چون مسوولی در مملکت اعتراض می کند که فلان قطعه را خودمان تولید می کنیم نیازی به واردات آن نیست بنابراین این قضیه به صورت مافیایی شده و هر کاری که می خواهند و هر قطعه نامرغوبی که تمایل دارند از چین وارد می کنند و چندین برابر قیمت اصلی به مردم غالب می کنند.
برای پیشرفت صنعت و تولید در استان به عنوان فردی اقتصادی چه راهکاری را توصیه می کنید؟
در حال حاظر صنعت در استان راکد است، ظاهراً می گویند رو به جلو حرکت می کند ولی در کدام بخش رو به جلو گام بر می دارد سالیان سال از عمر ماشین سازی، بیستون سازی، پمپ ایران، بلبرینگ سازی و موتوژن می گذرد. موتوژنی که با استاندارد جنرال الکتریک آمریکا زده شده است، بلبرینگ سازی که با استاندارد اسکای اف آلمان راه اندازی شده است و دستگاه های خریداری شده هم با استاندارد آنها خریداری شده اند، به کجا رسیده اند در صورتی که متأسفانه در حال حاضر محصولات را از چین وارد می کنیم و داخل جعبه ایرانی قرار می دهیم و تحویل مردم می دهیم. با این اوصاف پس روی داریم نه پیشروی، بهترین راهی که می توانند گامی فراتر برای رشد صنعت در استان بردارند این است که از صنعت گرانی که عمری در این کار بوده اند، بخواهند که وارد گود شوند که در کل استان آمار این افراد شاخص کم نیست، از نظارت و تجربه آن ها بیشترین کمک را بگیرند تا ریل اصلی صنعت در چرخه خودش به حرکت افتد که این کار باعث می شود با حداقل هزینه بیشترین سود نصیب صنعت استان شود.
نظرتون در ارتباط با واژه کار آفرینی و صاحب کسب و کارخود بودن و استقلال در آمدی داشتن در جامعه کنونی و عصر حاضر چیست؟
کارآفرینی یا در حالت کلی انجام یک پروژه شاید برای بعضی ها ترس آفرین باشد، در صورتی که خیلی ساده است هر کاری که ما در آن کار روال نرمالش را بگیریم و تغییراتی ایجاد کنیم که منجر به افزایش درآمد یا کاهش هزینه گردد و در بطن خود نوآوری را به همراه داشته باشد این همان کارآفرینی است. باید با اصول و روال این کار جلو رفت برای انجام هر پروژه ای اول باید برآورد هزینه کرد قبل ازآن بررسی به عمل آید که اصلاً این محصول مشتری لازم را دارد یا خیر، پس قبل از تولید هر اقلامی، باید برآورد هزینه کرد و نیاز جامعه به آن کالا را بررسی کرد و بعداً برآورد هزینه را برای تولید آن انجام داد. رقبای ما در بازار چه کسانی هستند و در این بازار چه کسانی در ارتباط با کالای تولیدی ما عمده فروش اند یا خرده فروشی می کنند چون آمار بررسی شده در کشور ما نسبت به تولید انجام نمی شود به همین خاطر هم خود کارآفرین ها بهتر است این مراحل را بررسی کرده و بعداًً اقدام نمایند پس فقط با پول نمی شود کار آفرینی کرد که اگر می شد با این همه پول، از چین محصولات دسته چندم را به خود ما نمی دادند. بنابراین برای راه اندازی هر پروژه ای اول بررسی نیاز، دوم برآورد هزینه، سوم تعیین مکان تولید و محل استقرار و چهارم آموزش و یادگیری علم تولید آن محصول و تکنولوژی بروز آن برند می تواند کمک شایانی برای موفقیت ما باشد.
در آخر اگر حرفی با مخاطبین رسانه دارید یا توصیه ای به دست اندر کاران استان و دولت دارید مطرح نمایید.
تنها صحبتم این است که خداوند به تمامی رسانه هایی که قلم در بیان واقیعت می چرخانند توفیق روز افزون عطا فرماید. خوشبختانه قوه قضاییه هم در این مورد مسرّانه عمل می کند و توصیه مقام معظم رهبری هم بر این مبناست. در مورد دولت مردان هم باید عرض کنم که در داخل کابینه افرادی هستند که قصد خدمت دارند و احساس مسوولیت می دانند، امیدوارم موفق و موید باشند. ولی در مورد افراد محافظه کار هم خداوند دل و جرات شان را بیشتر نماید چرا که دیگر بس است مردم بیش از حد خسته اند واقعاً در داخل مردم زندگی کنند آن وقت است که عمق فاجعه را می فهمند و تحت فشار بودن شان را لمس می کنند، لذا درکشور ما تا وقتی که اختلاس ها و دزدی ها به سرانجام نرسیده اند و ریشه کن نشده اند، مردم در تنگنا و فقر زندگی خواهند کرد بنابراین خداوند متعال به حرمت خون شهیدان، مفسدان اقتصادی را دراین مملکت هدایت نماید.