عجب شیر پرس - دیگر حتی نیاز نیست به حاشیه شهر برویم تنها کافیست به اندازه زمان یک چراغ قرمز سر چهارراهی در وسط شهر و یا دقایقی را در یک خیابان بیاستیم، آن وقت دستان کوچک و یا زنانهای را میبینیم که لابهلای زبالهها در تکاپو هستند.
به گزارش عجب شیر پرس به نقل از فارس، کتایون حمیدی/ آفتاب در حال غروب است و تاریکی سایهاش را رفته رفته بر روی شهر میگستراند؛ آشفته و غمگین به نظر میرسد، سیاهی و چروکی نه تنها چهرهاش؛ بلکه گلهای روسریاش را هم پژمرده کرده است. گویی خنده را از لبانش دزدیدهاند و خوشحالی برای همیشه از چهرهاش رخت بر بسته است.
جنس ِ غم او با دغدغه زنی که کنارش ایستاده و با تلفن صحبت میکند و از مدل خودروی مورد علاقهاش و برنامه سفر آنتالیا حرف میزند متفاوت است.
تا کمر داخل سطل زباله فلزی خم میشود، دستهایش را لاى تفالههاى لزج شهر براى تهیه تکه نانى در بین بطری، پلاستیک و فلز غلط میدهد. با عجله جستوجو میکند و آنچه را میخواهد در گونیاش قرار میدهد.
نزدیکاش میشوم، نیمنگاهی به من انداخته و باز به کارش ادامه میدهد؛ معلوم است از حضورم خجل است.
سلام که میکنم خودش سر صحبت را باز میکند، میگوید: «مرد میخواهم تا این وضع من را دوام بیاورد و حتی مرد خودمم نیز دوام نیاورد و گذاشت و رفت».
اسمش طاهره است، ۴۵ سال دارد، صاحب ۳ فرزند دختر است، به گفته خودش سال ۹۰ همسرش به علت اعتیاد فوت میکند و از آن روز به بعد سرپرستی خانوهده به عهده او میافتد.
کاغذ، ظرف نوشابه و کارتن تمام وسایل داخل کیسه طاهره خانم است و به قول خودش کوچه به کوچه میگردد تا نان بچههایش را در زبالههای مردم پیدا کند.
اندک درآمدی از کمیته امداد امام خمینی(ره) دارد و با زبالهگردی و دوختن لیف، اسکاچ و دستفروشی و پاک کردن سبزی مردم شکم خود و بچههایش را پُر میکند.
روبروی استانداری به پسر بچهای برمیخورم که گاری دستیاش را به سختی میکشد، نزدیک سطل زبالهای که میشود گاری را نگه داشته و طرف سطل زباله میرود، قدش نمیرسد داخل آن را بگردد، روی جدول کناری سطل زباله میرود و تا کمر خم میشود، اولین چیزی که مییابد یک بطری پلاستیکی نوشابه است، آن را داخل گونی گاریش گذاشته و دوباره سمت سطل زباله بر میگردد، این بار کارتنهای خالی تخم مرغ را از بین زباله های دیگر تفکیک میکند. دستکش هم ندارد ولی با این حال دستهایش را با آب بطری که در بغل گاری دستیاش جای داده شستشو میدهد.
نزدیکش می شوم گویا او هم خجالتی است، پیراهن سفید و چروکیده ای بر تن دارد، آثار زباله گردی در چهره معصومانه و پیراهنش خودنمایی میکند؛ مؤدبانه و با احترام پاسخ سوالهایم من را میدهد.
نامش «مهدی» است، ۱۵ سال دارد، امسال در کلاس دهم مشغول تحصیل خواهد شد؛ به گفته خودش تقریبا یک سالی میشود که به زباله گردی مشغول است. پدرش کارگر سادهای است که تامین هزینه خانواده ۶ نفره کمرش را خم کرده و خانه نشیناش کرده است.
«مهدی» میگوید: «روزی ۵ الی ۶ ساعت در سطح شهر به جمع آوری زباله مشغول هستم تا از این طریق بتوانم کمکی به پدرم کرده باشم».
از او میپرسم درآمد روزانه اش چقدر است؟ که در پاسخ میگوید: «به طور میانگین روزانه بین ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان از طریق فروش این ضایعات درآمد دارم ».
«مهدی» ظروف پلاستیکی را کیلویی ۳ هزار تومان و ضایعات کارتنی را کیلویی ۲ هزار تومان به فروش میرساند.
افزایش روز افزون زبالهگردی در تبریز به گونهای است که دیگر نمیتوان به سادگی از کنار این معضل عبور کرد، به ویژه آنکه کودکان و زنانی هم دیده میشوند که روزی خود را در جایی که بوی تعفن آن غیر قابل تحمل است، جستوجو میکنند و طاهره خانمها و مهدیهای زیادی هستند که تا کمر داخل باکسهای زباله خم شده و به دنبال روزی هستند.
طبق آمارها، روزانه ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ تن زباله در کلانشهر تبریز تولید میشود و تخمین زده میشود که حدود یک هزار و ۵۰۰ نفر به زبالهگردی و جمعآوری پسماند خشک مشغول باشند و گفته میشود این اقتصاد سیاه که به طلای کثیف نیز مشهور است در کلانشهرها رونق بیشتری دارد.
افزایش روز افزون زبالهگردها در تبریز که علت اصلی آن بیکاری و فقر است، نهتنها سلامت خود زبالهگردها را تهدید میکند، بلکه به عنوان معضلی اجتماعی، چهره زشتی به شهر بخشیده است.
البته وضعیت اقتصادی کشور و افزایش قیمت ضایعات دلیل دیگری است تا پای افراد سود جوی دیگری نیز به این حوزه باز شود. به طوری که در محلاتی چون ولی عصر افرادی با تیپ های شیک و مجلسی با ماشینهای چند میلیونی مشغول این تجارت سود آور شدهاند.
زبالهگردها عموماً به صورت پیاده با حمل گونی، گاری دستی، سه چرخه موتوری و وانت بار اقدام به زباله گردی میکنند. بنا بر گفتوگوی میدانی که از میان ۱۰۰ زبالهگرد در مناطق مختلف انجام دادیم، حدود ۸۰ درصد زباله گردها سرپرست خانواده هستند و ۲۰ درصد نیز به کمک اعضای خانواده اقدام به جمعآوری زباله میکنند که اکثر این افراد در دو سال پیش وارد این شغل شدهاند.
اینها، تنها گوشهای از روایت زبالهگردی زنان و کودکان در شهر اولینها است که متخصص بهداشت جامعه، آن را زنگ خطری میداند که به صدا درآمده است.
«شیرین پهلوانی» به خبرنگار فارس میگوید: «جان زبالهگردها در خطر است چراکه انواع بیماریهای واگیردار میتواند از این طریق برای خود زبالهگردها و جامعه خطرآفرین باشد».
او اضافه می کند: «فضای مجازی پُر از تصاویری رِقت انگیزی است که شاید برای همه ما آشنا باشد، در این وانفسای فقر و بیکاری، مردمانی را میبینیم که در داخل سطلهای زباله دنبال مطلوب هایش میگردند تا با فروش آنها بتوانند اصلیترین نیاز زندگیاشان را برطرف کنند».
به گفته شیرین پهلوانی در پدیده زبالهگردی جنبههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی قابل توجه است و شاید تعداد کسانی که از روی ناچاری دنبال این کار هستند انگشت شمار باشند، اما هنگامی که معاش انسان به عنوان اصلیترین نیاز در خطر بیافتد چنین کارهایی دور از نظر نخواهد بود.
این متخصص بهداشت معتقد است: «این موضوع از نظر مدیریت شهری نیز قابل توجه است. زباله گردها با جداسازی زبالههای قابل بازیافت و فروش آن به دنبال کسب اندک پولی هستند که با آن تعدادی از نیازهای خود را برطرف کنند».
یک جامعه شناس نیز پدیده زبالهگردی را روی سیاه فقر دانسته و به خبرنگار فارس میگوید: «هر روز موقع رفتن به بیرون از خانه و محل کار نوجوانان، جوانان و مردان میانسال و مسنی را میبینیم که کیسه به دوش داخل سطل های زباله سطح شهر را میگردند».
سعید بیات اضافه می کند: «زبالهگردها برای کسب لقمهای نان برای خود، خانواده و زن و فرزندانشان سطلهای زبالهای که بوی تعفن آن مشام هر عابری را آزار میدهد، میجویند که متاسفانه این نانی است که به قیمت ابتلا به بیماریهای پوستی، ریوی و حتی خونی تمام میشود».
این جامعشناس، زبالهگردها را مهندسان بهداشت شهر نامیده و میگوید: «باید شهرداریها، شرکتهای تفکیک زباله و وزارت بهداشت و درمان کمی به وضعیت اسفبار آنها فکر کنند و حتی میتوانند از ظرفیت و پتانسیل آنها در طرحهای مدیریت پسماند بهره بگیرند و به این ترتیب دست سودجویان را حذف کرد».
او معتقد است: «همه در چرخه تولید منفعت میبرند جز کودکان و زنان زبالهگردی که سلامتشان نیز به خطر میافتد که البته در بلند مدت خطراتی برای کل جامعه خواهد داشت».
این در حالی است که رئیس کمیسیون محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تبریز از ابعاد دیگر موضوع مدیریت پسماند در تبریز پرده گشاده و به خبرنگار فارس میگوید: «اگر در مدیریت پسماند به هِرم مدیریتی توجه شود میتوان موفق شد چراکه تاکید هرم بر این است که ابتدا کاهش تولید زباله داشته باشیم سپس به ترتیب تفکیک، بازیافت و کمپوست و نتیجه نهایی و رجکت در دو حالت دفن یا زبالهسوزی باشد».
تقی پور اضافه میکند: «وقتی مدیریت پسماند را نتوانیم در دست بگیریم یعنی ضعف در مقابل سرمایه ملی داریم چراکه زبالههای زیادی قابلیت سه بار بازیافت را دارند از اینرو باید گام اول هرم یا همان تفکیک زباله را اجرایی کنیم و در غیر این صورت دلالهای زباله پیدا شده و پول کلانی را از این بابت به جیب میزنند».
به گفته این عضو شورای شهر تبریز، بازیافت زباله توسط افراد حقیقی غیر رسمی روز به روز در حال افزایش است چراکه در جامعه نیز قیمت برخی از دور ریزها بسیار بالا رفته و منفعت زیادی برای این اشخاص دارند.
عضو شورای شهر تبریز تاکید میکند: «در حال حاضر دنیا به سمت و سوی کاهش تولید زباله حرکت میکند ولی آیا در شهر تبریز هم کار فرهنگی برای تشویق مردم به کاهش تولید زباله که هزینه هنگفتی به مدیریت شهری وارد میکند، انجام گرفته است؟».
او شهرداری تبریز و مدیریت پسماند شهری را خطاب قرار داده و میگوید: «تاکید بنده روی اجرایی شدن گامهای هرم مدیریت پسماند شهری است و بنده با زبالهسوزی ۱۰۰ درصد زبالههای تبریز مخالف هستم».
تقیپور ادامه میدهد: «طبق آمار اعلام شده روزانه یک هزار تُن زباله در تبریز تولید میشود ولی آیا این رقم با میزان جمعآوری روزانه مواد خشک از باکسهای زباله مطابقت میکند؟».
به باور رئیس کمیسیون محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تبریز، در این کلانشهر اصلا آمار دقیقی از تولید زباله در دست نیست چه برسد به اینکه ارزش ریالی و گردش مالی آن نیز مشخص باشد!
این عضو شورای شهر تبریز میافزاید: «بخش قابل توجهی از زبالهها توسط زباله گردها و افراد غیرمجاز تفکیک میشود؛ افراد غیر قانونی وارد شده به این حوزه رقم قابل توجهی را از این بابت به جیب میزنند».
پیش از این زبالهگردی محدود به معتادان و مطرودان اجتماع بود ولی اکنون الگوی زبالهگردی تغییر کردهاست؛ اگر از تاجران و مافیای این شغل بگذریم خواهیم دید که جمعیت زباله گردی به سمت زنان و کودکان در حال گسترش است، زنان و کودکانی که گرفتار سطلهای زباله شده اند و چهرههایشان خیلی زود شکسته و دستانشان خیلی زود زمخت شده است.
این تصاویر گوشههایی از دنیایی هست که جامعه آنها را زبالهگرد و حتی زباله دزد مینامد و زنگ اخطاری برای مسوولان است که باید جدی گرفته شود.