به گزارش عجب شیرما به نقل از خبرگزاری فارس، در گذشته هر در ورودی نشانهای از سنت و آیین مردمداری و ارتباط دوسویه بین میزبان و مهمان بود.ورودی خانههای قدیمی، به همان اندازه ارج و ارزش داشت که اندرونی خانهها و بدینسان این ورودیها یا همان که امروز با دو حرف ساده و در قالب یک کلمه با عنوان «در» از آن یاد میکنیم، فتح بابی بود برای برقراری ارتباطات میان فردی بین اهالی و ساکنان یک محله، قصبه، شهر یا روستا.
تزئینات و جنس در، همخوانی آن با بافت محیط اطراف،دیوارها و باروهای پیرامون، خود حکایت شیرینی از ارتباط گرم و دوستانه بین مردم بود اما اکنون دیوارهای بلند و درهای فولادین و بیروح، لطافت و طراوت زندگی را به بهانههای مختلف از ما گرفته است و از همین جا، از همین در خروجی که هر صبحگاه از آن میگذریم تا کسب معاش کنیم، بیگانگی ما نشات میگیرد، بیگانه با دیگران، بیگانه با همسایه و بیگانه با خود چرا که چنان روح خویش را تهدید و محصور کرده ایم که محال است این پرنده زیباپسند «خیال»، بتواند از پشت آن دیوارهای بلند و آجری و سنگهای گرانیتی و از پس این درهای فولادی و خشن، به پرواز درآید و پیام شوق و وصل و دوستی در فضای شهر و محله و کوچه پراکنده سازد.
پیش از آنکه ایران گام در قرن اخیر بگذارد و قبل از آنکه زندگی مدرن آغاز شود، سبک معماری خانهها، مغازهها و کوچهها سرشار از کارکردهای ارتباطی بود.
ساخت کوچهها، محلهها، بازارچهها و گذرها و حتی سردر ورودی خانهها و سکوهایی که در یک فرو رفتگی و در آستانه خانهها تعبیه میشد، امکان تبادل افکار، اندیشه و آرا و در نتیجه برقراری ارتباطی صمیمانه را فراهم میساخت.
گذشته از همه اینها، هویت شهری قدیم، در پدیدهای به نام دروازههای شهر نمود عینی مییافت، همچنان که مردم برای خانهها و محل سکونت خویش دری تعبیه میکردند، درب بزرگی نیز در سر کوچه وکوی و محله نصب میشد که بعد از گذشتن از یک دالان بزرگ و دراز، به در خانهها میرسید، این درب بزرگ، نسبت به هر یک از خانهها بزرگتر و با عظمتتر بود.
در خروجیها و ورودیهای شهر نیز این حصار بلند و مرتفع ادامه مییافت تا آنجا که به نام دروازه لقب میگرفت، اکنون پس از سالهای دور، هنوز که هنوز است نام چند دروازه شهری ورد زبانهاست.
دروازه قرآن شهر شیراز، دروازه قزوین، دروازه دولت و دروازه خانی آباد
تهران، دروازههای معروف شهر تبریز (درب باغمیشه، درب استانبول، درب گجیل و
...) از جمله این دروازههاست که اکنون کمتر اثری از این دروازه و دربهای
بزرگ باقی است.
نگاهی به ساخت و بافت درهای قدیمی خانههای مردم ایران و به ویژه منطقه آذربایجان نشان از اوج نگاه مردم و تعالی روح و اندیشه و افکار آنها دارد. در گوشه و کنار شهر، هنوز که هنوز است برخی شهروندان خوش ذوق در ساخت درِ خانههای خود از چنین سبک و سیاقی استفاده میکنند اما عمومیت ندارد و چون بهتر بنگرید پی میبرید که اکثر این خانههایی که از چنان درهای زیبا و پیامدار برخوردارند از دو طیف هستند یا زیرپوشش سازمان میراث فرهنگی و نهادهای اجرایی قرار دارند و یا شامل خانههایی است که به صورت متروک درآمدهاند.
آیا تاکنون از خود پرسیدهاید که معنی و مفهوم آن سبک معماری و طراحی در ساخت درها چه بوده است؟
آنچه در نگاه نخست به این درها، ذهن را به خود مشغول میسازد جنس چوب به کار رفته در ساخت آنهاست،معمولا از چوب گردو، بلوط و برخی درختان جنگلی در این ارتباط استفاده میشد چرا که هم سخت و محکم بودند و هم اینکه به رغم گذشت زمان و در برابر عوامل فرسایشی و مخرب و تغییرات آب و هوایی بسیار مقاوم بودند، از همین رو، این نوع درها بسیار سنگین بود و هنوز هم شاهد آثار به جا مانده از چنین درهایی بعد از گذشت دهها سال هستیم.
اما نکته دیگری که در مشاهده این درها که اغلب متعلق به دوران صفویه و قاجاریه است به چشم میخورد، گره برجسته به شکل سر و یال شیر است که در هر لنگه در، هم در بالا و هم در قسمت پایین نقش بسته است، تعداد این گرههای برجسته، خود حکایت و مفهوم مفصلتری دارد، هرگاه دو کوبه مخصوص را هم که در وسط هر لنگه در وجود دارد به آن اضافه کنیم به عدد ۱۴ میرسیم، برای عدد ۱۴ دو تفسیر و مفهوم بیان شده است.
تفسیر نخست به دوران قبل از اسلام برمیگردد، ایرانیان معتقد بودند که عدد ۱۴ و این برجستگیهای چهاردهگانه، به ماورای طبیعت تعلق داشته و میتواند خانه و صاحبخانه را از افکار شیطانی و ارواح خبیثه آسمانی و زمینی دور نگه دارد، گاه در نظر آنان این برجستگیها به صورت ۱۲ ستاره و یک خورشید و یک ماه (دوکوبه) مجسم میشد که میتوانست بلاها را دفع کند.
اما در دوران بعد از اسلام و به ویژه در دوره صفویه که تشیع رواج یافته، شاهد تعبیر دینی و اعتقادی هستیم، همچنان که انتظار داریم اعداد ۱۲ و ۱۴ به عنوان نمادی از ۱۴ معصوم شیعه در باور طراحان و سازندگان این نوع درها و صاحبانخانهها مورد احترام بوده است.
اما کوبه در نیز خود برای مردمان قدیم تعبیر و مفهوم خاص و کارکردی ویژه داشت،کوبه بزرگتر و سنگینتر شکل طولی داشت و به تبع آن، صدایی کلفتتر و بمتر داشت و در لنگه راست در نصب میشد.
این کوبه مخصوص آقایان بود و صاحبخانه یا اندرونی با صدا درآمدن در میفهمید که آنکه پشت در است مرد و مذکر است و باید پوشش اسلامی خویش راحفظ کرده و یا اینکه مرد خانه برای بازکردن در اقدام کند اما کوبه در سمت چپ حالتی گرد و حلقه مانند داشت، به خاطر ساخت ویژهاش، صدایی نسبتا زیرتر از کوبه مردان داشت و در نتیجه برای اندرونی خانه نیز روشن میشد که مهمان و کوبنده در، یک زن است.
اما رضا سرابی اقدم، مجموعهدار و فعال فرهنگی شناخته شده تبریز این کارکرد را قبول ندارد، او براساس مطالعات خود بر این باور است که این تفاوت و تمایز در نوع کوبه، نه برای تفکیک جنسیت افراد بلکه بیشتر برای رعایت حال همسایگان بوده است.
کوبه سنگین را در اوقات معمولی روز به صدا میآوردند و از آنجایی که حیاط های وسیع و اتاقهای تو در تو امکان رساندن صدای در به اهل منزل وجود نداشت، بنابراین از این کوبه به عنوان دستگاه اطلاعرسان با تن صدای بالا استفاده میشد اما کوبه حلقوی تن صدای پایینی داشت و بیشتر برای مواقع استراحت و آسایش همسایگان به ویژه در ساعات نیمروز و شب اختصاص داشت.
قوانین نانوشته در این ارتباط آنچنان در بین مردم رواج داشت که تقریبا همه مردم آن را رعایت میکردند و به نوعی کارایی «آیفون های تصویری» امروزی را ایفا میکردند.
یکی دیگر از ویژگی درهای قدیمی و سنتی ایران، وجود سکوهایی در دو طرف درها بود. این سکوها علاوه بر زیبایی به تناسب بزرگی یا کوچکی خانه و در آن متفاوت بود و کارکرد ارتباطی داشت.
عصرگاهان مردان خانه و یک محله برای رفع خستگی و برای تبادل اطلاعات و برقراری ارتباطات، روی سکوها نشسته و نوعی ارتباطات سنتی و موثر را برقرار میکردند.
این سکوها در اوقاتی که مردان در خانه نبودند به زنها اختصاص داشت. زنهای همسایه نیز این سکوها را به عنوان محملی برای ارائه و انتقال اخبار، تبادل اطلاعات و خبرگیری به کار میبردند.
ورودی خانهها هر چند ساده و محقر مینمود اما عنصر ارتباطی در آن لحاظ میشد ضمن آنکه چنانچه مهمان قصد حضور در خانه را نداشت و تنها برای لحظاتی در خدمت میزبان بود و یا به دلیل عدم حضور مرد خانه، امکان ورود مرد نامحرم به داخل خانه مقدور نبود، مهمان غریبه و یا نامحرم بر روی این سکوها جلوس میکرد و بعد از انجام کار خود و یا انتقال خبر و جویا شدن احوال، خانه را ترک میکرد.
در عصری که از تکنولوژیهای رسانهای و اطلاعاتی خبری نبود، این نوع ارتباطات سنتی، بسیار کارآمد و جذاب بود.
یکی دیگر از ویژگیهای درهای قدیم پله خوردن ورودی خانههاست، به عبارت دیگر، هر تازه واردی باید یک پله به پایین حرکت میکرد تا بتواند از در عبور کند.
ماهیت این پله، نشان از آن فروتنی و افتادگی مردمان قدیم دارد، به گونهای که نوعی ادای احترام افراد تازه وارد به افراد داخل خانه محسوب میشد.
نوع آجرچینی و معماری پیرامون درها نیز از سبک خاص پیروی میکرد. استفاده از آجرها و سنگهای بزرگ و کوچک در ساخت نمای بیرونی و برجای ماندن سالم آنها تاکنون، نشان نبوغ و قدرت مردم آن زمان بود.
هنوز که هنوز است برخی از این پاره آجرها به رغم گذشت دهها سال در برابر باد، باران، سیل، رطوبت، گرما و سرما مقاوم ماندهاند، روی برخی آجرهای به کار رفته در معماری دیوار بیرونی، نقوش زیبایی دیده میشود ضمن آنکه نمای دیوار بیرونی اطرافِ در، احساس آرامش در عین عظمت و زیبایی، طراوت را به بینندگان و ساکنان یک محله و شهر تزریق میکند.
در مورد خانههای قدیمی نباید و نمیتوان صرفا به نمای درهای بیرونی بسنده کرد چرا که درهای اندرونی نیز از سبک، معماری و طراحی خاصی برخوردار بودند.
در طراحی و ساخت اکثر درها، از سبکی به نام «گره چینی» استفاده شده که امروزه کمتر مورد استقبال و استفاده قرار میگیرد، در عین حال این نوع طراحی را میتوان در برخی خانههای قدیمی و مساجد تاریخی هم در پنجرهها و هم در قسمت در مشاهده کرد.
در طراحی نقوش این در و پنجرهها، از علم ریاضیات بهره گرفته شده است. این مفاهیم و این نوع ساختار که متعلق به دوران صفویه و قدرت گرفتن تشیع است، اکثرا جنبه اعتقادی و مذهبی دارد.
«گره چینی» ایرانی نیز یکی از رشتهها و فنون سنتی است که به نقوش هندسی تکیه دارد و بیننده در نخستین برخورد، ناخودآگاه تحت تاثیر و تعادل آن قرار میگیرد. نور به هنگام برخورد با گرهها چنان منظم پراکنده میشود که گویی توانسته روحانیت نور را به طور یکنواخت در خود گیرد.
اگر چه هنر گره چینی در و پنجرهها به کار میرود اما هدف اصلی فقط تزئین نبوده است زیرا اگر چنین بود بیتردید استادکاران و اصحاب این حرفه و فن، از دیگر شیوههای تزئین نیز استفاده کرده و بر این نقوش ریاضی تاکید نمیکردند.
در برخی از تیپهای این هنر، قطعات کاملا منسجم بوده و نور و هوا از آن عبور نمیکند در حالی که در برخی تیپها، قطعات به نحوی کنار هم قرار میگیرند تا نور بتواند از آن عبور نماید و محیط داخلی ساختمان را روشن کند.
آنچه مسلم است برای دستیابی به اهداف این هنر نمیتوان با دیدگاه امروزی به آن نگریست و آن را تحلیل کرد زیرا دیدگاه امروزی هنر را نوعی بیان احساس و نوآوری و حتی هدف اصلی آن را تا حدی تزئین میداند که با دیدگاه صفویه تا اندازه زیادی متفاوت است.
آثار هنری و مکتوب موید این نکته است که در دوران صفویه و قاجاریه، همه چیز یعنی هنر و حتی آیین و امور روزمره برای آن انجام می شود، این اعتقاد در این دوره بسیار رایج بوده ولی بعد از آن بسیار محدود شده و تقریبا کارکرد تزئینی داشته است.
گره چینی بسته به مکان و نوع کاربرد در سه نوع مشبک، شیشه دار و «الت و لقط» ساخته شده است. نوع مشبک قابلیت عبور نور و هوا را دارد در حالی که در گره چینی شیشهدار نور عبور میکند اما هوا مجال عبور ندارد، در نوع گره چینی «الت و لقط» نیز هیچ یک عبور نمیکنند، بنابراین گره چینی مشبک معمولا در دهانه بالای راهروها نصب میشود تا نور و هوا در راهرو جریان داشته باشد در حالی که گره چینی شیشهدار در پنجره اتاق به کار میرود تا ضمن عبور نور، در هوای اتاق موثر نباشد.
مهمترین بیان این هنر و یا وظیفه این هنر سیر دادن روح آدمی به سوی حقیقت است، حقیقتی که جزو کمال مطلق و جمال نیست و این همان اعتقادی است که در زمان صفویه برای آن زحمات زیادی کشیده شده است بلکه کارشان را نوعی سلوک و طریقتی برای نزدیک شدن به کمال میدانند.
آنها این اعتقاد را در گره چینی به چند طریق از جمله نظم هندسی و به کارگیری رنگبندی خاص در شیشهها و همچنین به کارگیری اعداد خاص در هندسه این هنر ابراز نمودهاند که نظم و به کارگیری رنگ میتواند جنبههای تزئینی هم داشته باشد اما بکارگیری اعداد صرفا بر پایه اعتقاد آنهاست زیرا از اعداد دیگر نیز میتوانستند استفاده کنند ولی تاکید ویژهای بر این اعداد خاص داشتهاند.
اکنون در معماری و ساخت در خانهها و آپارتمانها کمتر از «چوب» استفاده میشود، در کاربرد آهن و فولاد و شیشه نیز آنچه بیشتر نمود عینی مییابد، خطوطی خشن با نمایههایی دافع (مثل سرنیزه، پیکان و ...) است حتی تنوع رنگها و کاربرد طرحهای اسلیمی نیز نتوانسته آن کارکرد درهای قدیمی را ایفاکند، هر چند نمیتوان در عصری که تکنولوژی در خدمت برخی دست درازیها، تجاوزها و سرقتها هم قرار گرفته، به مردم توصیه کرد که به جای درهای بلند و فولادی،از درهای چوبی و نامطمئن استفاده کنند اما حداقل در اندرونی خانهها میتوان هویت اصیل ایرانی و روح ظریف و لطیف را در طراحی درها و پنجرهها حفظ کرد.
احساس ناامنی و ایجاد فاصله بین ساکنان یک محله و کوچه و شهر، دیوارهایی بلند از بیاعتمادی میان ما کشیده تا آنجا که سال به سال، همسایهای، کوبه در همسایه دیوار به دیوار خویش را هم نمینوازد و چهسان ساده و سریع، هویت مهرآمیز و سرشار از عطوفت و ارتباط در پشت این درهای فولادی ضخیم گم میشود.