مسعود بنابیان مدیر عامل شرکت چرم خاوران است که از آن بعنوان بزرگ ترین کارخانه چرم سازی کشور یاد می کنند. عضویت در هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی مسئولیت دیگر او را تشکیل می دهد و خیلی ها چشم امید به خدماتش درمسئولیت ریاست اتحادیه تولید کنندگان و صادر کنندگان چرم استان آذربایجان شرقی نیز دوخته اند.
بیان موشکافه مشکلات و چالش های صنعت چرم استان و کشور، تبیین موقعیت و جایگاه صنعت و فضای کسب و کار استان آذربایجان شرقی و تحلیل شرایط اقتصادی کشور ماحصل نشست تخصصی و صمیمانه با اوست که گزارش آن ذیلاً در اختیار خوانندگان محترم روزنامه عجب شیر قرار می گیرد:
به عنوان سئوال اول، خواهشمندیم که سهم استان آذربایجان شرقی را در تولید و صادرات چرم کشور ترسیم فرمائید.
در ارتباط با سئوال جنابعالی، باید بگویم که به طور کلی 75 درصد چرم سنگین یا چرم گاوی مورد نیاز کشور در تبریز تولید می شود که غالباً در تولید کیف، کفش و کمربند مورد استفاده قرار می گیرد.
تبریز بزرگ ترین قطب تولید چرم طبیعی در کشور است و 85 درصد صادرات چرم طبیعی کشور از تبریز انجام می گرفت که مسئله پیمان سپاری ارزی و شرایط جدید اقتصادی کشور، روند آن را دو هفته قبل متوقف کرد.
صنعت چرم استان آذربایجان شرقی از چه مشکلاتی رنج می برد ؟
مشکلات صنعت چرم کشور به طور اعم و استان آذربایجان شرقی به طور اخص زیاد است و قصه پُر چالش صنعت چرم استان را ظاهراً پایانی نیست که نمود عینی آن مثلاً در مقوله صادرات همین قیمت چرم است که قیمت بین المللی آن حدوداً 1 دلار است ولی دولت از ما 3 دلار پیمان ارزی می گیرد. قیمت ها خیلی بالاست و عملاً هیچ چرم ساز نمی تواند به قیمت 1 دلار و 20 سنت چرم بفروشد و به قیمت 3 دلار به دولت پیمان ارزی بدهد، مواد اولیه مورد نیاز خود را جهت تولید از بازار آزاد با دلار 12 الی 13 هزار تومانی تهیه کند و با دلار هفت هزار و پانصد تومانی به دولت عرضه نماید. این کار عملاً مقدور نیست و انجام صادرات منوط به این خواهد بود که دولت و بانک مرکزی تصمیمات جدیدی بگیرند.
مشکل دیگر ما مواد اولیه صنعت چرم است. سه ماه است که هر روز بخشنامه و قانون جدید صادر می شود. چرم ترکیبی از پوست خام، مواد اولیه و تکنولوژی و ماشین آلات است . پوست خام به طور پیوسته قاچاق می شود و این موضوع چند بار به دولت اعلام گردیده و باید به آن اهمیت لازم داده شود.
قیمت پوست خام ظرف سه ماه گذشته سه برابر شده است و درخصوص موادشیمیایی حتی با ارز نیمایی نیز شاهد افزایش بیش از دو برابری بودیم. نتیجه این فرآیند، کاهش 30 الی 40 درصدی سرمایه در گردش واحدهای تولیدی استان است که طبعاً کاهش تولید را موجب خواهد شد. پوست خام ما از گاو تامین می شود و بالاخره باید گوشت گاو به مصرف برسد تا پوست خام حاصل شود. چرم محصول ثانویه صنعت گوشت قرمز است. مصرف گوشت کاهش یافته است و پوست آن قاچاق هم می شود و کسی هم مقابله نمی کند و به همین دلیل، تهیه مواد اولیه اعم از پوست خام و مواد شیمیایی خیلی سخت شده است.
از سال 1362 تا سال 1370 که در چرم شهر مستقر شدیم، حدوداً 230 واحد مشغول فعالیت بودند که تعداد آنها به علت مشکلات تولید و تعطیلی در حال حاضر به 30 یا 40 واحد تقلیل یافته است و می توان گفت که صنعت چرم استان آذربایجان شرقی با 15 درصد ظرفیت واقعی خود ادامه فعالیت می دهد.
آیا سند بالا دستی و یا راهبردی برای وضعیت چرم به عنوان پتانسیل ملی تدوین شده است؟
به جهت اهمیت موضوع، در مورد سند بالا دستی و راهبردی وقت و انرژی زیادی را متناسب با امکانات و شرایط مصروف داشتیم. قانون بازسازی و نوسازی صنایع چرم ایران در سال 1380 پس از سال ها تلاش و پیگیری تدوین شد که بنده نیزآنجا عضویت داشتم ونمایندگان مجلس و کارشناسان دولت و اساتید دانشگاه هم بودند، ولی سند گم شد و ما در سیستم بوروکراسی کشور گرفتار شدیم. متعاقباً دولت تغییر یافت، چهره مجلس عوض شد، دولت جدید روحانی که روی کار آمد، آقای جهانگیری پیگیر موضوع بودند و تصمیم گرفتیم تا موضوع احیاء شود. جالب اینکه بعد از 15 سال مشکلات باقی بودند و به نظر می رسید قانون جدیداً نوشته شده است و شرایط سخت هم شده بود. پیش نویس تدوینی این بار هم به جایی نرسید و سند بالادستی و راهبردی باز هم در حد آرزو و انتظار باقی ماند.
موقعیت و جایگاه صنعت چرم استان را در سطح منطقه و جهان چگونه ارزیابی می نمائید؟
چرم طبیعی تبریز در گذشته با مارک و برند خسروی در ایران و جهان شناخته شده بود، ولی حالا نه تنها در جهان بلکه در منطقه نیز جایگاه پیشین خود را ندارد.
مسئولیت صنعت چرم کشور را بعد از انقلاب بخش خصوصی بر عهده داشت و پیش از انقلاب نیز شرایط مشابه وجود داشت. بعداً کفش ملی مصادره و در اختیار دولت قرار گرفت و این مجموعه بزرگ به علت مشکلات مدیریتی دچار رکود شد و از بین رفت. نهادهای حاکمیتی اعم از دولت و مجلس به صنعت چرم اهمیت نمی دهند و اوج مظلومیت صنعت چرم آشکار بوده و برکسی پوشیده نیست.
فقدان عنصر انگیزش موجب شده است تا صنعت چرم فرسوده شود و مورد حمایت نباشد. تمایلی برای توسعه و بازسازی این بخش صنعتی وجود ندارد. خود بنده سال گذشته کاری را با آخرین تکنولوژی روز دنیا شروع کرده ام، ولی پشیمان هستم و از سرمایه گذاری خود راضی نیستم.
بگوئید که نحوه ارتباط و تعامل صنعت چرم استان و کشور با دانشگاه در چه سطحی قرار دارد و نظرتان در مورد ایجاد دانشکده چرم چیست؟
در قانون بازسازی و نوسازی نیز اذعان شده بود که صنعت چرم کشور با صد سال قدمت در ایران باید در مقطع کارشناسی رشته در دانشگاه داشته باشد.کشورهای صاحب صنعت چرم مثل ترکیه، هندوستان، ایتالیا ، اسپانیا، آلمان دانشکده چرم دارند و مشغول پرورش نیروی انسانی کارآمد و متخصص هستند و این در حالی که ما حتی در روستاهای کشور نیز دانشگاه داریم، ولی صنعت چرم در آنها حضور ندارد.
چندی پیش وارد عمل شدیم و هزینه مورد لزوم را هم پرداختیم تا در دانشگاه امیرکبیر رشته چرم تاسیس شود و حتی خود بنده اقدام به جذب استاد از دانشگاه های ازمیر و ایتالیا کردم، ولی حرکت هایی که انجام دادیم فاقد نتیجه مورد نظر بودند.
در حال حاضر هیچ گونه تعامل بین دانشگاه و صنعت چرم قابل مشاهده نیست و اگر یک صنعت از پشتوانه علمی و دانشگاهی برخوردار نباشد، نمی توان انتظار داشت که به جایگاه مورد انتظار دست پیدا کند.
در زمینه برندسازی صنعت چرم، بهبود مستمر کیفیت و اخذ استانداردهای معتبر ملی و بین المللی چه اقداماتی انجام یافته است؟
در زمینه صنعت چرم هیچ شرکتی در دنیا برای خودش صاحب برند مستقل نیست، برند مربوط است به محصولات و کالاهایی که در اختیار مصرف کننده قرار می گیرد. در زمینه کفش و کیف برند می بینیم، ولی چرم خودش فی النفسه نمی تواند برخوردار از برند باشد.
بزرگ ترین برند کفش در دنیا کفش ملی است که در ایران از بین رفت . زمانی که در ایتالیا خدمت مرحوم ایروانی بنیانگذار کفش ملی ایران رسیدم اظهار داشت فکر نمی کردم که کسی بتواند در ایران کفش ملی را از بین ببرد. مدیران جوان و بی تجربه زمینه نابودی کفش ملی را فراهم ساختند. برخی از برندهای مطرح در ایران عبارتند از : درسا، نوین چرم، چرم مشهد، مارال چرم ومانند آن.
استاندارهای ما به دهه 50 اختصاص دارد و حالا صنعت چرم در دنیا دچار تحول شده است و در صورت تعامل به کسب استاندارهای روز توفیق خواهیم یافت. معتبرترین استاندارد چرم، ساترای انگلیس است که توسط کفش ملی اخذ شده بود.
به طور کلی کمیت و کیفیت صنعت استان آذربایجان شرقی را از لحاظ فرصت ها و تهدیدهای محیطی چگونه می بینید؟
بنده به عنوان عضو هیئت نمایندگان اتاق و مدیر عامل شرک چرم خاوران تبریز معتقدم که شهر تبریز همواره مهد تولید و تجارت در کشور بوده است و حالا از نظر فضای کسب و کار جزء سه استان آخر کشور هستیم که جایگاه مناسبی نیست. در دوره اول توسعه صنعت تبریز صنایع کبریت و چرم شکل گرفتند و در مرحله دوم مجموعه های عظیم تراکتورسازی ، ماشین سازی، پمپ ایران، بلبرینگ سازی، پیستون سازی و لیفت تراک سازی به عنوان صنایع مادر در شهرک غرب تبریز به ظهور رسیدند.
استان آذربایجان شرقی در چهار دهه گذشته جایگاه خود را از دست داده است. ماشین سازی سهم قربانی شده و اصلاً معلوم نیست خریدارش کیست؟ تراکتورسازی با سماجت و ایثار آقای ابراهیمی سرپاست. صنایع دیگر ورشکسته شده اند و با مدیریت های غیر تخصصی و شرایط نامناسب مسیر نابودی را پیش گرفته اند و تنها چند شرکت در بخش صنایع غذایی و شکلات مانند شیرین عسل و آیدین با انگیزه ها و استعداد های شخصی و با سرمایه گذاری های بخش خصوصی در عرصه صنعت استان آذربایجان شرقی می درخشند و غالباً اثری از صنعت ملی نمی بینیم.
صنعت فرش دستبافت با ارزش افزوده بالا و نقش موثر در ایجاد اشتغال به ویژه در روستاها به علت فقدان استراتژی و برنامه ریزی از بین رفت و مهاجرت و حاشیه نشینی و بیکاری ایجاد کرد. این صنعت در کنار بخش کشاورزی در ساختار اقتصادی استان اهمیت فراوان و غیر قابل انکار داشت.
تبریز در ادوار گذشته پل ارتباطی کشور با اروپا بود و مدتی قبل هم در ارتباطات اقتصادی با جمهوری آذربایجان و ترکیه به علت همزبانی نقش داشت به ویژه در دوره جنگ. در این زمینه نیز استراتژی نداشتیم و صادر کنندگان و تجار حرفه ای به تدریج حذف شدند و افراد بی تجربه و فاقد آموزش ابتکار عمل را در دست گرفتند که نتیجه آن ایجاد فضای مبتنی بر بی اعتمادی بود. زمینه های خوبی مانند توریسم درمانی را نیز به علت سیاست های غیر اصولی در سیستم درمان و حمل و نقل و برخی مسایل دیگر از دست دادیم که در حرکت بخش اقتصاد شهری مانند بیمارستان ها، پزشکان، هتل ها و کسبه موثر و ارزنده بود.
بخش تجارت و صنعت استان به ویژه واحد های کوچک بخش خصوصی می توانستند عراق ، ارمنستان، گرجستان، بازارشرق ترکیه، جمهوری آذربایجان و نخجوان را پوشش دهند با سقف 5/2 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی که بسیار چشمگیر می نماید.
اقتصاد ما سیاست زده است و اولویت را بیشتر به مسایل سیاسی می دهیم. دنیا FATF را قبول دارد، ولی طرح این موضوع مقبول در کشور ما ایجاد حاشیه می کند، با این وضعیت بخش خصوصی تا کی می تواند ادامه دهد. سیاست های مصلحت اندیشانه و مبتنی بر مصالح ملی و معاملات برد- برد می تواند زمینه ساز کاهش نفوذ افراد غیر اقتصادی و حضور غیر امنیتی تولیدی ها و تجار در بازار منطقه باشد .
خطر در بیخ گوش ماست و مهاجرت کارآفرین ها و خروج سرمایه ها را نمی توان به فال نیک گرفت و قدرشناسی از امثال توکلی ها، برق لامع ها، صدقیانی ها، خسروشاهی ها را باید در سطح جامعه نهادینه کنیم.
لازم است آموزش و پرورش و صدا وسیما فرهنگ سازی کنند که قدر سرمایه های خود را بیشتر بدانیم تا از این طریق برای افراد جهت انجام سرمایه گذاری وتوسعه اقتصادی استان و تحقق اشتغال مورد نیاز انگیزه ایجاد شود.
چه اشکال دارد که برندهای معروف در مدارس مطرح شود و شخصیت های برجسته اقتصادی و صنعتی بتوانند با نسل جدید در جامعه ارتباط بر قرار کنند و در زمینه انتقال تجارب ارزشمند و ماندگار آنان اهتمام لازم صورت پذیرد.
معتقدم کارآفرینی باید در متن آموزش های همگانی وارد شود، باید دیدگاه های مردم را نسبت به ارزش سرمایه گذاران تعدیل کنیم تا تجارب آنان مورد بهره برداری قرار بگیرد. به قول یکی از متفکران معاصر، فضای اقتصادی کشور ما قبل از اینکه به بلوغ برسد دارد فرسوده و پیر می شود.
وقتی ارزش پول ملی کم می شود، گروهی به بازار هجوم می آورند. مصالح ملی کنار می رود و همه تلاش می کنند ارزش پول خود را حفظ نمایند و رویکرد های فردگرایانه در کشور غالب می شود و نظام اقتصادی جامعه دچار پریشان می گردد. باید واقعیت های اقتصادی به طور شفاف به مردم انتقال پیدا کند. فرآیند افزایش قیمت دلار از 4 هزار تومان به 16 هزار تومان یک شبه نیست و در موقع آسیب شناسی، باید ریشه های آن درسیاست های گذاری های گذشته نیز مورد توجه باشد.
شرایط پایدار و اعتماد متقابل بین مردم و دولتمردان وجود ندارد. اهمیت انتخاب استراتژی مورد لزوم خواه جایگزینی واردات و یا توسعه صادرات و تعیین اولویت سیاست های اقتصادی برون گرا یا درون گرا به ویژه در چشم انداز 1410 باید مشخص و مبرهن باشد تا هماهنگی مورد لزوم در بخش های مختلف شکل بگیرد.
تعامل با دنیا دریچه توسعه را به سوی بخش اقتصاد کشور می گشاید. رویکرد های سیاسی همواره کارساز نیستند ومنافع ملی و هژمونی اقتصادی و رفاه مردم باید از اهمیت برخوردار باشد.
در خاتمه جایگاه رفیع اتاق بازر گانی، صنایع، معادن و کشاورزی را در تسهیل و بالندگی صنعت و تجارت استان آذربایجان شرقی تبیین و تحلیل فرمائید.
در این مورد باید واقع بین بود.
اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی نوعی نهاد مشاوره ای است.
نهادی متعلق به بخش خصوصی، اتحادیه ای که بخش تولید و تجارت جامعه را زیر چترحمایت خود دارد و صدای آنها بشمار می رود .
باید روی افزایش توانایی اجرایی و میزان تاثیر این تشکیلات بیشتر برنامه ریزی شود.
قدر مسلم، مطلوبیت فزاینده اتاق مورد انتظار بوده و زاویه دید مسئولان و متخصصان را نسبت به آن تغییر می دهد.