جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - November 22 2024
کد خبر: ۲۷۲۶
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۹
دکتر بهشتي، در گفت و گوي اختصاصي با روزنامه عجب شير مطرح کرد:
عجب شیر ما - اين نکته را بايد در نظر داشت که هر روز به جمعيت شهرها افزوده ميشود و اين روند باعث بروز مشکلات فراواني براي مديران شهري شده و نگراني برنامه ريزان شهري را در پي داشته است. رشد شهري و شهرگرايي در مواردي با برنامه و سياست گذاريهاي خاصي همراه بوده، اما در بيشتر موارد بدون برنامه ريزي بوده است. در نتيجه آن، کنترل و اداره شهرها به ويژه کلان شهرها را با دشواري مواجه کرده است. نبود آگاهي لازم در اين زمينه و عدم مطالعه کافي موضوع توسط ارگانهاي ذي ربط سوالات بدون جواب متعدي را در اذهان ايجاد ميکند که پاسخهاي مناسب و منطقي کارشناسان و متخصصين امر را ميطلبد به همين منظور و براي کنار زدن پرده ابهام در اين زمينه مصاحبه ي را با آقاي دکتر بهشتي استاد دانشگاه تبريز و دبير کمسيون توسعه پايدار و محيط زيست شوراي اسلامي کلان شهر تبريز به گفتگو نشسته ايم که ماحصل آن به قرار زير است.

به عنوان سوال اول در مورد تاريخچه و مفهوم توسعه پايدار توضيح دهيد؟

توسعه پايدار در دنيا از سال 1948 مطرح شده است اولين کشوري که  موضوع توسعه پايدار را مطرح کرد کشور فرانسه بود و به دنبال آن کشور انگليس و بقيه کشورها به اين موضوع پرداخته اند. پايداري مسأله اي است که در توسعه مطرح ميشود، بنابراين مفهوم توسعه پايدار اين است که نسلهاي امروز منابعي را که در اختيار دارند به گونه اي استفاده نمايند که سهم نسل آينده نابود نشود. توجه کردن به توسعه پايدار در شهرها از مسائل مهمي است که بايد به آن توجه شود

مفهوم و جلوه گاه توسعه پايدار در  شهرها را چگونه  ميبينيد؟

ساکنان شهر بايد به گونه اي از امکانات شهري استفاده نمايند که نه فقط همه شهروندان بتوانند از امکانات شهر استفاده نمايند بلکه نبايد نسل فعلي سهم نسلهاي آينده را از بين ببرد. مثلاً اگر از هوا به درستي استفاده نشود هم نسل فعلي دچار مشکل ميشود و هم نسلهاي آينده. بايد دانست منشاء آلودگي رفتارهاي انساني است. رفتارهاي انساني عبارتند از: ساخت و سازهاي نامشخص، ايجاد تاسيسات ناسالم صنعتي، کشاورزي و...

چنانچه شهرسازي براساس تفکر توسعه پايدار انجام شود در اين صورت انسان نه تنها سلامت خود را به خطر نمياندازد بلکه نسلهاي آينده را هم با مخاطره مواجه نميکند. امروزه نه تنها در شهر تبريز بلکه در هيچ کدام از  شهرهاي ايران به هيچ وجه تفکر توسعه پايدار وجود ندارد. دليل  آن برمي گردد به نارسايي قوانين مديريت شهرها و حاکميت تفکر "شهرفروشي" در شهرها.

از نظر شما شهر فروشي چه پيامدهايي را دارد و راهکار شما براي اين امر چيست؟

 شهر فروشي از بين بردن حقوق نسل فعلي و نسل آينده هست. مجلس بايد قانون را اصلاح نمايد و در واقع جلوي قانون شهر فروشي را بگيرد. به صورتي که منابع درآمدي شهرها به صورت پايدار باشد عمده منابع پايدار بايد متکي به ماليات باشد و ماليات بايد جايگزين شهر فروشي بشود. يعني درآمد شهرداريها از محل درآمد ماليات محلي يا عوارض شهرنشيني تأمين شود.

مشکل مديريت شهري در ايران علاوه بر ناپايداري درآمد شهرداريها عدم توجه شايسته به رشتههاي علمي طراحي شهري، برنامه ريزي شهري و شهرسازي با مشارکت معماران ميباشد. ميتوان گفت شهرهاي ايران بدون توجه به طراحي شهري و برنامه ريزي شهري و با ديدگاه سليقه اي و عمدتاً توسط مهندسان عمران ساخته که پيامد آن نازيبا بودن منظره شهرها ميباشد به طوري که شهرهاي ما خط آسمان مشخصي ندارند. ما در زلزله کرمانشاه شاهد ساختمانهاي تخريب شده اي هستيم که آنها را مهندسين عمران ساخته اند. به هر حال اين مشکلات در همه شهرها به چشم ميخورد در حالي که در شهرهاي اروپايي مثل پاريس اين گونه نيست شهرسازي پاريس براساس طرحي که در قرن 18 داده شده انجام گرديده است. اکثر ساختمانها پنچ يا شش طبقه هستند و بلندترين ارتفاع برج ايفل است که به چشم ميخورد و اين امر باعث شده تا خط آسمان زيبايي ايجاد شود. در حالي که اگر نگاهي به شهر تبريز بيندازيم در 40 سال اخير که در منطقه وليعصر ساخت و ساز شروع شده است يک فضا چندين بار تغيير کاربري را تجربه کرده، مثلا ساختمان 6 طبقه اي را که به جاي دو طبقه ساخته شده بود چند ماه پيش تخريب کرده و دارند آن را به برجي تبديل ميکنند.

 معناي اين امر اين است که ما نتوانسته ايم کاربري درستي را برايش تعريف کنيم و اينها يعني اتلاف منابع شهري. ساختماني که تخريب ميشود بايد غير قابل استفاده باشد و واقعا مستهلک شده باشد. در واقع مديران شهري تفکر توسعه ندارند و اين امر شامل همه افراد ميشود و اشکال اصلي اين است که هم مجلس قانونها را به درستي تصويب نميکند  و هم شهرداريها شهرها را ميفروشند و تنها چيزي که در شهرها ديده نميشود جايگاه انسانها است.

ما به طور واضح ميبينيم که در خيابانها جايي براي عبور انسان تعريف نشده است و در بيشتر خيابانها انسان و وسايل نقليه رو در روي هم قرار ميگيرند که با اين وضع، اگر اتفاق ناگواري نميافتد تصادفي است. به طور کلي ما روگذر يا زير گذرهايي را طراحي کرده ايم تنها براي افراد خاصي قابل استفاده ميباشد و افراد ناتوان يا سالمندان به دليل نبود آسانسور نميتوانند از آنها استفاده کنند بنابراين در معرض خطر قرار ميگيرند. اينها نشان ميدهند که طرز تفکر مديران شهري اشتباه است که بايد اصلاح شود.

اگر به معماري سنتي تبريز نگاهي بيندازيم اين شهر در حدود 40 سال پيش داراي ساختمان هايي يک يا دو طبقه بود، در حال حاضر شاهد تعداد بسيار کمي از آنها هستيم که بيشترشان تخريب شده به برج تبديل ميشوند.

چه عواملي باعث گرايش به سمت مرتفع سازي ميشود؟

دليل اين امر گران شدن زمين و افزايش جمعيت هست. جمعيت تبريز دربازه زماني چهل سال، حدود سه برابر شده است. طراحي شهر تبريز در زمانهاي گذشته با توجه به نقشههاي موجود از خط گسل فاصله زيادي داشته و هيچ تراکم جمعيتي در آن منطقه نبوده است.

 به نظر شما دليل ساخته شدن ساختمانهاي کنوني در مجاورت يا دقيقا روي خط گسل چه ميباشد؟

متأسفانه از دهه 1340  به دليل اجراي تقسيمات ارضي، و محروميت شديد مناطق روستايي از امکانات اوليه زندگي، مهاجرت به شهرها شروع شد و در دوره پس از انقلاب هم به دليل مشوقهاي زيادي که در شهرها وجود داشت سرعت مهاجرت تشديد گرديد. در سال 1335 حدود 30 درصد جمعيت کشور در شهرها زندگي ميکردند ولي در سال 1395 ميزان شهرنشيني به 74 درصد رسيد. به لحاظ آن که روستاييان مهاجر توان مالي براي اقامت در متن شهرها را نداشتند به حاشيه روي آوردند که در حال حاضر حاشيه نشيني حدود 11 ميليون در شهرها به ويژه در کلانشهرها يکي از معضلات مديريت شهري است چرا که حاشيه نشينان به صورت غير مجاز و با مصالح بي دوام مساکني ساخته و در آنها سکني گزيده اند. اين ساختمانها نه فقط مقاوم نيستند بلکه  در شمال تبريز که گسل تبريز قرار دارد قرار دارند در حالي که در دهه 1350 فرانسويها با مطالعاتي که درباره شهر تبريز انجام داده بودند جنوب شهر را امن معرفي کرده بودند.

خوشبختانه الان تکنولوژيهاي جديد وجود دارد که کل دولت، شهرداريها و... بايد همت کنند و ساختمان هايي را که در روي گسل هستند و امکان مقاوم سازي دارند مقاوم سازي کنند. ما بايد ساختمانها را طوري بسازيم که انعطاف پذير باشند و در اثر تکانهاي زمين تخريب نشوند.

به عنوان سوال آخر چه راهکارهايي را پيشنهاد ميکنيد؟

در شهر تفکر فيزيکي بايد به تفکر فرهنگي- انساني تبديل شود که به انسانها نگاه نکنيم که در ساختمانها زندگي ميکنند بلکه به ساختمان هايي نگاه کنيم که انسانها در آن زندگي ميکنند. نقش ساختمانها بايد تکريم ساکنان آن باشد همچنين شهرداريها در ايجاد گذرها بايد به انسانها و جايگاه آنان توجه. اگر بينش ما عوض نشود مشکلات شهرها ادامه پيدا خواهد کرد. بنابراين نياز به تفکر انساني داريم يعني ما به شهرهاي ساخته شده که انسان در آن زندگي ميکنند نگاه نکنيم بلکه شهرهايي را طراحي کنيم که پاسخگوي همه نيازهاي انسانها باشند و جايگاه انسان در آن تعريف شده باشد.

 

نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر: