يکشنبه ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 28 2024
کد خبر: ۲۱
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۹
با اين‌که بر اساس مباني کلامي شيعه، علي(ع) خليفهٔ بلافصل و منصوص رسول خدا (ص) و امام مفترض‌الطاعه بود، ولي هرگز در صدد برنيامد که حکومت خود را بر مردم تحميل کند. علي (ع) برخلاف کساني‌ که براي مردم حق انتخاب قائل نيستند، ‌معتقد بود که حکومت و حاکم بايد برآمده از انتخاب واقعي مردم باشد. از اين رو وقتي با دعوت مردم براي قبول خلافت مواجه شد، ‌ رفتاري از خود نشان داد که در طول تاريخ بي‌نظير است، آن حضرت حتي با اصرار از مردم خواست که در صورت امکان او را از قبول خلافت معاف دارند و فرمود: «مرا وا‌ گذاريد و ديگري را طلب کنيد،… اگر مرا‌‌ رها کنيد، من هم مانند يکي از شما هستم، شايد من شنوا‌تر و مطيع‏‌تر از شما نسبت ‏به رئيس‏حکومت‏ باشم.
با اين‌که بر اساس مباني کلامي شيعه، علي(ع) خليفهٔ بلافصل و منصوص رسول خدا (ص) و امام مفترض‌الطاعه بود، ولي هرگز در صدد برنيامد که حکومت خود را بر مردم تحميل کند. علي (ع) برخلاف کساني‌ که براي مردم حق انتخاب قائل نيستند، ‌معتقد بود که حکومت و حاکم بايد برآمده از انتخاب واقعي مردم باشد. از اين رو وقتي با دعوت مردم براي قبول خلافت مواجه شد، ‌ رفتاري از خود نشان داد که در طول تاريخ بي‌نظير است، آن حضرت حتي با اصرار از مردم خواست که در صورت امکان او را از قبول خلافت معاف دارند و فرمود: «مرا وا‌ گذاريد و ديگري را طلب کنيد،… اگر مرا‌‌ رها کنيد، من هم مانند يکي از شما هستم، شايد من شنوا‌تر و مطيع‏‌تر از شما نسبت ‏به رئيس‏حکومت‏ باشم.
و در چنان حالي من وزير و مشاورتان باشم بهتر از آن است که امير و رهبرتان گردم»! پس به تصريح علي (ع)، عدم پاسخگويي حکومت، موجب فساد دل حاکمان و سستي حضور دين در جامعه و در ‌‌نهايت موجب انفجارهاي اجتماعي وسقوط حکومت است. وکساني که در صدد مبارزه با فساد هستند، بدانند که منشأ فساد، عدم پاسخگويي دولتمردان است و در فضاي پاسخگويي حاکمان است که مي‌توان با فساد در تمامي ابعاد آن مبارزه کرد.
علي (ع) حق سؤال از تمامي ارکان حکومت را براي مردم به رسميت شناخته و پاسخگويي در قبال سؤالات مردم را بر حکومت واجب دانسته و در اين زمينه خطاب به مالک اشتر فرموده است: «… و ان ظنّت الرعيه بک حيفا فاصحرلهم بعذرک، و اعدل عنک ظنونهم باصحارک؛ فان في ذلک رياضه منک لنفسک، و رفقا برعيتک، و اعذاراً تبلغ به حاجتک من تقويمهم علي الحق؛ و اگر رعيت بر تو گمان ستم برد، آشکارا به مردم توضيح ده و عذر خود را نزد آنان بيان کن و با اين کار از بدگمانيشان در آر، که اگر چنين کني، اين کار تو براي تو رياضت (و تمرين اجراي عدالت) است و براي مردم رفتاري به مدارا و محبت، و صراحتگويي در بيان عذر، و در نتيجه، استوار داشتن توده‌ها در راه حق.» علي (ع) اجراي عدالت را نيز در گرو پاسخگو بودن حکومت مي‌داند و معتقد است که حکومت غيرپاسخگو نمي‌تواند مجري عدالت باشد. فلذا از مردم مي‌خواهد که مبادا گمان کنند که اگر او را در خصوص کار‌هايش مورد سؤال قرار دهند و يا حرف حقي را به او متذکر شوند و يا اينکه اجراي عدالت را از او بخواهند، موجب ناراحتي و عکس العمل منفي او خواهد شد.
از اين رو مي‌فرمايد: «و هرگز گمان مبريد که مطلب و سخن حقي که به من مي‌گوييد برايم سنگين باشد و از آن ناراحت شوم و گمان مداريد که من در فکر بزرگ جلوه دادن خويشم؛ زيرا کسي که شنيدن و عرضهٔ حق و عدالت بر او دشوار باشد، عمل به آن برايش دشوار‌تر خواهد بود. بنابراين از گفتن حق و يا مشورت به عدل با من، خودداري مکنيد؛ زيرا من شخصا خويش را مافوق آنکه اشتباه کنم نمي‌دانم و از آن در کار‌هايم ايمن نيستم، مگر اينکه خداوند- که مالکيت او بر من از من بيشتر است- مرا حفظ کند.» خداوند متعال، در قرآن کريم، مافوق سؤال بودن را از صفات اختصاصي خويش برشمرده و فرموده است: «لايسئل عما يفعل و هُم يسئلون؛ خداوند از آنچه که مي‌کند مورد سؤال واقع نمي‌شود و آنان مورد سؤال واقع مي‌شوند.» بر اين اساس هر فرد و يا سيستم حکومتي که خود را پاسخگو نداند، پاي خويش را از مرز بندگي فرا‌تر نهاده و به نحوي ادعاي الوهيت کرده است، يعني‌‌ همان کاري که فرعون و فرعون صفتان تاريخ کرده‌اند. در قرآن کريم به صراحت آمده که بايد سخنان شنيده شود و بعد از بين آن‌ها سخن نيکو مورد اطاعت قرار بگيرد. در اين آيه به ضرورت آزادي بيان به عنوان عنصر ضروري حکمراني خوب اشاره شده است.
امام علي (ع) در شهر انبار وقتي مشاهده کرد که عده‌اي به دنبال وي مي‌دويدند نسبت به اين امر انتقاد کرد و آن را منطبق با اصول حکومتداري اسلامي ندانست. در دين اسلام به صراحت به امر به معروف و نهي از منکر اشاره شده که نظارت بر حکومت را در بر مي‌گيرد که اگر اين اصل اجرايي شود ضرورت پاسخگويي به مردم به عنوان اصلي ديگر محقق خواهد شد اما عدم توجه به اين اصول باعث شده که حلقه مفقوده حکمراني خوب در جامعه بيش از پيش مشهود باشد در حاليکه اصول حکمراني خوب کاملا با ارزشهاي ديني و مذهبي تطابق دارد و بايد مديران سياسي اندکي وقت صرف مرور آن کنند.
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر: