هنر تئاتر استان وضعيت مناسبي ندارد، مهمترين علل اين امر را با توجه به اين که تبريز اولين شهري است که داراي سالن تئاتر بوده است و اين هنر در شهر و استان ما قدمت بيشتري نسبت به ساير شهرها دارد را چه ميدانيد؟
تئاتر در استان ما مظلوم واقع شده است و مهمترين دليل اين امر نيز عدم حمايت مسئولين است. جايگاه هنر تئاتر ما اين نيست که هنرمندان ما در قهوه خانهها نمايشنامه خواني اجرا کنند. بخشي ديگر از مشکل نيز مربوط به عملکرد باندي و مافيايي در اين حوزه است. به نحوي که برخي از گروهها صرفا با افراد خاصي اقدام به فعاليت ميکنند.
تئاتر استان ما ظرفيت بالايي دارد به نحوي که شاهد هستيم بسياري از هنرمندان تراز اول ساير شهرها برآمده از اين استان هستند. با اين همه به دليل نبود فضاي مناسب و برخي عدم حمايتها و در پارهاي از موارد نيز تنگ نظريها در استان شاهد هستيم هنرمندان ما به ساير استانها رفته و در آن جا فعاليت ميکنند.
براي نمونه در شهر تهران هر روز سه نمايش به روي صحنه ميرود و در برخي موارد شاهد هستيم نمايشها در صف اجرا قرار ميگيرند و البته مخاطبين نيز از نمايشهايي که به روي صحنه ميروند استقبال ميکنند. در حالي که در استان ما سالنهاي تئاتر تعطيل هستند و براي پيدا کردن سالن تمرين نيز مشکلات فراواني پيش روي گروهها قرار دارد. بحث هزينه سالن که با توجه به بنيه ضعيف تئاتر استان ما في الواقع کمر شکن است از يک سو و نبود امکانات مناسب و سالنهاي استاندارد از سوي ديگر باعث شده است تا هنر تئاتر استان روز به روز بيشتر تحليل رود.
در سالهاي گذشته شاهد فعاليت بسيار خوب هنرمندان تئاتر استان در سالنهاي مختلف مجتمع 29 بهمن بوديم که اين امر با واگذاري اين مجتمع به بخش خصوصي روز به روز کمرنگ تر شد تا جايي که امروز غبار فراموشي فضاي اتاقهاي اين مجتمع را فراگرفته است.
از ديگر مشکلاتي که هنر تئاتر استان را در تنگنا قرار داده است، مشکلات مالي است. اين موضوع نيز ميتواند به نوبه خود منجر به ضعف در تبليغات و به تبع آن جذب مخاطب پايين نمايشها ميشود. در نهايت شاهد دور باطلي هستيم که روز به روز پيکر نحيف تئاتر استان را نحيف تر ميکند.
مشکلات سخت افزاري از مهمترين مشکلات پيش روي تئاتر استان به شمار ميرود، مهمترين مواردي که در اين حوزه مطرح هستند را چه ميدانيد؟
دقيقا يکي از مهمترين مشکلات هنر تئاتر استان کمبود و در برخي موارد نبود امکانات سخت افزاري مناسب است. براي نمونه ميتوان به نبود سالن استاندارد تئاتر که امکانات سخت افزاري مناسب اجرا، تهويه مناسب و امنيت کافي را داشته باشد، اشاره کرد. تنها سالن قابل استفاده براي هنرمندان تئاتر در شهر تبريز، سالن خانه تئاتر است که اين سالن نيز با دارا بودن قدمتي حدود يک قرن، عملا در پايان عمر خود به سر ميبرد و بر همين اساس نيز فضاي مناسبي براي اجرا و تمرين را در اختيار هنرمندان قرار نميدهد.
علي رغم تمامي اين مشکلات بايد از آقاي راستي تشکر کرد که با ايجاد امکاناتي در اين مجموعه به بهبود وضعيت سالن و قابل استفاده تر شدن آن کمک فراواني کردهاند. با اين همه اين سالن در پايان عمر خود به سر ميبرد.
سطح کيفي آثار اجرا شده در شهر تبريز را در مقايسه با تئاتر کشور چگونه ارزيابي ميکنيد؟
از نظر فردي در رشتههاي مختلف مانند بازيگري، نويسندگي، کارگرداني و ... فعالين هنر تئاتر استان قطعا توانايي رقابت در سطح کشور و حتي بين المللي را دارا ميباشند، ولي بايد در نظر داشت اين توانايي الزاماً منجر به ارائه نمايشهايي با سطح کيفي مناسب نميشود و در واقع بسياري از آثار ارائه شده در سطح استان، به لحاظ کيفي در وضعيت مطلوبي قرار ندارند چرا که يکي از فاکتورهاي اصلي کيفيت، امکانات است و در نبود اين امکانات، شاهد افت کيفيت آثار ارائه شده هستيم.
نقش حمايتي سازمانهايي مانند شهرداري تبريز را از هنر تئاتر استان چگونه ارزيابي ميکنيد؟
قطعا سازمانهايي مانند شهرداري تبريز ميتوانند نقش عمدهاي در حمايت از هنر تئاتر استان ايفا کنند، براي نمونه شهرداري تبريز ميتواند در فصولي که گردشگران ميهمان اين شهر هستند، با عقد قرارداد و اختصاص بودجه به گروههاي تئاتر، امکان اجراي نمايشهاي خياباني در اماکن تاريخي و گردشگري شهر و با موضوعيت فرهنگ، هنر و تاريخ شهر تبريز را در دستور کار قرار دهد. اين موضوع ميتواند ضمن معرفي فرهنگ و تاريخ شهر تبريز، زمينه را براي انتقال فرهنگ شهر تبريز به سراسر کشور فراهم آورد.
براي نمونه در آستانه عيد نوروز در سالهاي قبل مراسم شال اندازي را در بازار تبريز اجرا کرديم که مورد استقبال قابل توجهي نيز قرار گرفت. با اين همه در دوره شهردار جديد رويکرد مناسبي نسبت به هنر تئاتر در شهرداري تبريز وجود ندارد. در صورتي که در زمان شهردار سابق حمايتها از هنر تئاتر بيشتر بود.
نسل جديد هنرمندان تئاتر علي رغم استعداد فراوان و سواد هنري، بعضا قادر به ارائه نمايشهايي با سطح کيفي مناسب نيستند، علت اين امر را چه ميدانيد؟
نسل جديد با فارغ التحصيل شدن از دانشگاه خود را آماده فعاليت ميبيند در حالي که اين عزيزان، به لحاظ تئوري آماده کار هستند ولي در عرصه هنر، تجربه نقش به سزايي ايفا ميکند. متاسفانه نسل جديد به اين مساله توجه چنداني ندارد و صرف داشتن تحصيلات آکادميک را براي ورود به عرصه هنر کافي ميداند.
اين مساله منجر به وضعيتي ميشود که نسل جوان بدون آمادگي عملي، شروع به روي صحنه بردن آثار خود ميکند و در نهايت اغلب با ارائه آثار ضعيف، عدم استقبال مخاطبين را موجب ميشود و در نهايت خود اين عزيزان شوق و انگيزه خود را ازدست ميدهند و در نهايت اين هنر تئاتر است که از اين رفتارها ضربه ميخورد.
از طرفي نيز شاهد هستيم که فاصله بين نسلها منجر به جدايي هنرمندان پيشکسوت و نسل جوان هنرمندان شده است. به نحوي که اگر شما به کافه تئاتر شهر سري بزنيد خواهيد ديد که احترام شايسته پيشکسوتان از سوي برخي هنرمندان نسل جوان رعايت نميشود و عملا اين دو نسل از يک ديگر جدا شدهاند. همين امر نيز ميتواند منجر به عدم انتقال تجربيات اساتيد به نسل جديد شود و در نهايت هزينهاي که اين نسل براي کسب تجربه خواهد پرداخت بسيار زياد خواهد بود.
نقش مخاطب را در پيشبرد تئاتر استان چگونه ارزيابي ميکنيد و اساساً علت عدم استقبال مخاطبين از تئاتر را چه ميدانيد؟
مخاطب را شايد بتوان يکي از مهمترين ارکان تئاتر و به طور کلي هنر دانست، از اين رو مخاطبين ميتوانند نقش بسيار مهمي در ادامه حيات و رشد و اعتلاي تئاتر استان ايفا کنند. هنرمند بايد توجه داشته باشد که حتي يک مخاطب نيز در جاي خود شايسته توجه است و چه بسا توجهي مضاعف. در برخي از اجراها شاهد بودهام که سالن مملو از جمعيت بوده است و در آن زمان با انرژي زيادي کار را اجرا کردهام و گاها نيز پيش آمده است در سالن تنها يک بيننده حضور داشته است. در آن زمان هم سعي کردهام با انرژي بيشتري کار را اجرا کنم چرا که معتقدم همان يک نفر براي کار من و گروه ارزش قائل بوده است و از اين رو شايد بتوانم بگويم براي من حضور همان يک بيننده بسيار بيشتر از سالن مملو از جمعيت ارزش داشته است.
بخشي از عدم استقبال مخاطبين تئاتر را بايد متوجه وضعيت معيشتي مخاطبين دانست. چرا که بخش اعظم مخاطبين تئاتر را نسل جوان تشکيل ميدهند و اين گروه اغلب به لحاظ استقلال اقتصادي و شرايط معيشتي در وضعيت مطلوبي به سر نميبرند. از سويي کيفيت پايين برخي از آثار ارائه شده نيز به کاهش استقبال مخاطبين منجر ميشود که اين موضوع خود مدلول عواملي است که پيشتر به آن اشاره کرديم.
اخيرا شما برنده جايزهاي در يکي از فستيوالهاي مطرح فيلم کوتاه شدهايد، در اين مورد توضيح دهيد و در ادامه از خاطرات تلخ و شيرين دوران کاري خود در حوزه فيلم بگوييد.
در سالهاي گذشته مشغول بازي در فيلمي بوديم. آن زمان ميبايست يک پلان سکانس را بازي ميکرديم که نسبتا هم بلند بود. تقريباً ساعت 12 بود که گوشي من زنگ خورد و به من خبر فوت همسرم را دادند. سعي کردم بر خودم مسلط باشم، خوشبختانه عوامل و بازيگران حرفهاي بودند و در يک برداشت اين پلان سکانس را ضبط کردند. بعد از ضبط بي حال نشستم، عوامل و همکاران علت را جويا شدند. با توضيح من گله کردند که چرا اين موضوع را مطرح نکردي؟ و در نهايت هم توضيح دادم که دليلم براي اين کار عقب نيفتادن کار بوده است. به هر حال اين موضوع گذشت. يکي از تلخ ترين روزهاي کاري من در اين حوزه همين روز بوده است و در کنار آن نيز روزهاي شيرين فراواني نيز تجربه کردهام.
در مورد جايزهاي هم که اخيراً موفق به دريافت آن شدهام ميتوانم بگويم اين جايزه به فيلم «آغي» تعلق گرفته است که در دورشته بهترين فيلم برداري و بهترين بازيگر در جشنواره فيلم کوتاه «ساليسبوري» آمريکا به اين فيلم تعلق گرفت. بنده به عنوان بازيگر در اين فيلم به ايفاي نقش پرداخته بودم که خوشبختانه موفق به دريافت جايزه بهترين بازيگر در اين جشنواره شدم. اين فيلم محصول استان آذربايجان غربي است و بايد بگويم داستان فيلم و کارگرداني آن بسيار جذاب و گيراست. البته در اين بين گلايهاي هم از مسئولين امر دارم، چرا که در استان آذربايجان شرقي به هنرمندان آنچنان که بايد توجه نميشود و اين درحالي است که تيمهاي ورزشي در رشتههاي غير مطرح به خوبي مورد استقبال قرار ميگيرند. با کسب اين قبيل موفقيتها هنرمندان نيز انتظار دارند حداقل يک تماس از سوي مسئولين هنري استان با آنها گرفته شود ولي دريغ از يک پيامک.
جا دارد در اين باب از آقاي نادر حميدي شفيق به خاطر مهر بي پايانشان و کمکهاي بي دريغشان تشکر کنم و تشکري ويژه نيز از خانوادهام به عمل ميآورم که در تمامي مراحل کاري مرا حمايت کرده و مشوق من بودهاند.
وضعيت فيلم کوتاه استان را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
بعضا شاهد هستيم فيلمهاي بسيار خوبي در استان با هزينههاي بسيار پايين توليد ميشود با اين همه بسياري از جوانان با استعداد ما به دليل مشکلات مالي قادر به توليد فيلم نيستند. يکي از مهمترين کاستيهاي اين عرصه را بايد نبود اسپانسر و حامي دانست. از اين رو بايد توجه داشت نبود امکانات مالي از يک سو و کم تجربگي برخي فيلم سازان جوان از سوي ديگر منجر به اين امر شده است تا کيفيت فيلمهاي توليدي استان چندان چنگي به دل نزند.
محصولات توليدي صدا و سيماي استان کيفيت چنداني ندارد که علت اين امر را در دو حوزه مديريت بسته سازمان و افت سليقه مخاطبين دانست، تا چه حد اين ديدگاه را به واقعيت نزديک ميبينيد؟
اين موضوع تا حدي صحيح است البته موارد ديگري مانند استفاده از افراد غير متخصص در عرصههاي فني و هنري منجر به کاهش کيفيت محصولات توليدي صدا و سيماي استان شده است. از سويي نيز بايد در نظر داشت ديد غيرکارشناسي در اين سازمان شکل گرفته است که منجر به بي تفاوتي عوامل توليد به سابقه هنري بازيگران و ساير عوامل شده است. در برخي موارد هم شاهد هستيم که توجه به شاخصهاي ارزيابي بيشتر از کيفيت توليدات است و اين خود سليقه مخاطب را به شدت تنزل ميدهد.
شاهد هستيم در صدا و سيماي استان ديدگاه مبتني بر عدم همکاري مستمر با هنرمندان وجود دارد تا به نوعي از مطرح شدن آنان و به اصطلاح ستاره شدن آنان جلوگيري شود، تا چه حد با اين موضوع موافقيد؟
اين موضوع دقيقا يکي از مهمترين مشکلاتي است که سازمان صدا و سيماي استان و جامعه هنرمندان ما با آن مواجهاند. همين مساله نيز منجر به مهاجرت هنرمندان از شهر تبريزي و استان شده است که در نهايت صدمه جدي به جامعه هنري استان وارد ميآورد. به نوعي ميتوان گفت جامعه هنرمندان ما و بدنه مديريتي صدا و سيماي استان به نوعي از هم دورافتادهاند. صدمه وارد آمده از اين جدايي منجر به بروز مشکلات جدي در توليدات استاني شده است و اميد است سازمان و جامعه هنرمندان به هم نزديک تر شده و در نهايت هنر استان اعتلا يابد.