بافتهاي فرسوده شهري ، اساسيترين و جديترين چالش پيشروي مديريتهاي شهري عصر حاضر به ويژه در كلانشهرها به شمار ميروند ، چه ، به جهت كهنگي ، قدمت و فرسودگي اغلب بافتها و بلوكهاي مسكوني ، تجاري و عمومي موجود در شهرها كه همچون ميراثي چالش برانگيز نصيب شهروندان و مديران شهري شده است ، اين بافتها نيازمند توجه جدي به لحاظ احيا ، مقاومسازي و نوسازي هستند ، نيازي كه در ارتباطي مستقيم با رشد و توسعه شهري ، امنيت و صيانت از جان شهروندان و اقتصاد شهري نيز است.
اين چالش البته در شهر تاريخي و بزرگ تبريز به جهت وجود بالغ بر 2520 هكتار بافت فرسوده شهري از مجموع وسعت 25 هزار هكتاري اين شهر كه عمدتا در مناطق مركزي متمركز شدهاند و جمعيتي بالغ بر 400 هزار نفر را در برگرفته است ، بيش از ديگر شهرها خودنمايي ميكند .
تبريز با موقعيت جغرافيايي كوهستاني و نيمه جلگهاي يكي از مهمترين شهرهاي واقع در مسير جاده تاريخي ابريشم بوده و عبور اين مسير تجاري اقتصادي دوران گذشته از دل تبريز ، اين شهر را به چهارراه تجاري اقتصاديتبديل كرده و توسعه آن را به شكل شعاعي شكل داده است.
درست از همين روست كه مديريت شهري تبريز طي ده سال گذشته عزم خود را براي آغاز يك جراحي اساسي در بافتهاي فرسوده شهري و به تعبيري بهتر ، مداخلهاي اساسي و اثربخش در اين محدوده جزم كرد و در گام نخست با شناسايي 25 بلوك بافت فرسوده در مناطق مختلف شهري تبريز ، اقدامات عملي را با مشاركت بخش خصوصي و شهروندان آغاز نمود.
طراحي و آغاز مراحل اجرايي بلوكها و قطعات مشخصي از بافت هاي فرسوده شهري نظير پروژههاي ابريشم ، عتيق ، گجيل ، گلستان ، ميارميار ، راسته كوچه و شريعتي و طرحهاي مشابه ديگر از آن دست اقدامات و مداخلات اثربخش مديريت شهري تبريز در تقريبا يك دهه گذشته به شمار ميروند كه اثرات عرضي و حداقلي خود را در روند احياي بافتهاي فرسوده شهري بر جاي گذاشته و زمينه ساز رغبت و ميل بيشتر شهروندان و سرمايهگذاران ديگر براي حضور ، ورود و مشاركت در اين مسير شده است.
اين درحالي است كه مبادلات و مراودات تجاري ، فرهنگي و اقتصادي تبريز در گذشتههاي دور ايجاب ميكرد كه بازارها و مراكز متعدد و متنوع تجاري و داد و ستد كالاهاي شرق و غرب در آن به وجود آيد كه طراحي و ساخت بازار تاريخي تبريز به عنوان بزرگترين و پوياترين بازار مسقف جهان كه از سوي يونسكو نيز به ثبت جهاني رسيده است و در واقع با نمادها و شاخصهاي فرهنگي و ارزشي موجود در خود قلب تپنده تجارت و اقتصاد شهري بوده و هست ، نمونه بارز اين مراكز در منطقه محسوب ميشود ؛ مجموعهاي كه جواهر يكدانه بازارهاي جهان بوده و با سازه و نماي آجري منحصر به فرد خود تابلويي بينظير از هنر معماري ايراني اسلامي و نيز شهرسازي سدههاي گذشته به شمار ميرود.
از سوي ديگر كلانشهر تبريز با وجود قرارگيري بر روي كمربند زلزله و گسل شمال تبريز ، در اثر زلزلههاي مهيب و ويرانگر متعدد در قرون گذشته ، بارها بارها با خاك يكسان شده با اين حال در هر دورهاي به همت مردمان اين ديار ، قويتر و بهتر از قبل تجديد گرديده است .
وقوع زلزلههاي ويرانگر مكرر نظير زلزلههاي سالهاي 585 ، 1402 ، 1721 ، 1780 و 1856 ميلادي كه همگي با شدت بالاي 6 ريشتر در تبريز به وقوع پيوستهاند مويد اين امر است.
در اين ميان آغاز جريان برونگرايي معماري و شهرسازي در تبريز در يكصد سال قبل كه همسو با ديگر شهرها انجام پذيرفت ، زمينهساز اقدامات و برنامهريزيهاي اساسي در راستاي تغيير سيماي كالبدي شهر از شهري سنتي به سمت شهري مدرن با شاخصهاي شهرهاي امروزي بود.
بعد از طراحي و تهيه طرح جامع تبريز در فاصله سالهاي 1346 تا 1348 ، طرح تفصيلي اين شهر نيز در سالهاي اوليه انقلاب تدوين و تهيه گرديد ، با اين حال در اين دوره كه همزمان با وقوع انقلاب اسلامي در ايران بود ، شكلگيري و طراحي محلات و شهركهاي جديد و پيوستهاي نظير زعفرانيه ، رجاييشهر ، الهيپرست ، ارم ، لاله ، باغميشه و ... از يك سو ؛ و وقوع جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران نيز در آن مقطع از سوي ديگر، اجراي برنامهريزيهاي انجام يافته و نيز عملياتي شدن طرحهاي شهري را با وقفهاي تقريبا طولاني مواجه ساخت.
با توجه به مشكلات مذكور كه اجراي طرحها و برنامهريزيهاي شهري را با وقفهاي تقريبا طولاني مواجه ساخت ، دومين طرح جامع تبريز نيز در سال 1374 و متعاقب آن طرح تفصيلي جديد تبريز نيز در دوران هشت ساله مديريت قبلي شهرداري تهيه ، رونمايي و ابلاغ شد.
بر اساس اين طرحها به طور كلي گسترش شهر تبريز و سير و روند شهرسازي اين شهر عمدتا تحت تأثير سه عامل اساسي قرار گرفته است:
الف: عامل خطي شامل رودخانه داخل شهري كه امكان توسعه ارگانيك شهر را فراهم آورده است.
ب: جاده ابريشم و راههاي متقاطع كه امكان توسعه شعاعي شهر را پديد آورده است.
ج: عامل زلزلهخيزي كه ناپيوسته بودن روند توسعه شهري را موجب شده است.
متأسفانه كالبد تبريز تركيبي از بافتهاي گوناگون شهري است ، بافتهايي كه حاصل رشد تاريخي شهر به شمار ميروند و عملا نقشه شهر ، بازتاب اعتقادات ، باورها و طرز تفكر و انديشه مردمي است كه در محدوده جغرافيايي شهر زندگي ميكنند.
علاوه بر اين نظام طراحي شهر نيز متأثر از عوامل طبيعي و انسان ساختي است كه اين عوامل در 6 نظام قابل طبقهبندي هستند:
1-نظام حركت و دسترسي
2-نظام عملكرد و فعاليت
3-نظام فضاهاي همگاني
4-نظام منظر شهري
5-نظام فرم كالبدي
6-نظام تقسيمات كالبدي
بر همين اساس نيز شهر تبريز به تبع عوامل فوق به اشكال مختلفي نمود يافته كه اين اشكال عبارتند از:
1-بافت تاريخي: در قلب شهر و محدوده بازار بزرگ تبريز كه محور تاريخي فرهنگي شهر را تشكيل ميدهد.
2-بافت سنتي: سطح وسيعي از اراضي مركز شهر كه حاصل توسعه اوليه تبريز در اطراف بافت تاريخي بوده و فراتر از هسته مركزي و با عبور از حصار شهري شكل گرفته است و ويژگي اين بافت ، تسلط كاربري مسكوني به ساير كاربريها ، كوچههاي باريك و بلند و پرپيچ و خم و در نهايت دانهبنديهاي ريز ميباشد.
3-بافت روستايي: حاصل توسعه شهر به سمت روستاهاي همجوار بوده و اين روند ، روستاها را وارد محدوده شهري كرده است. روستاهاي ائل گلي ، فتح آباد ، كجوار ، كندرود ،خلجان ، آناخاتون و ... حاصل اين نوع توسعه ميباشند.
4-بافت حاشيهاي: حاصل اقدامات غلط رژيم سابق پهلوي در اجراي طرح موسوم به انقلاب سفيد در سال 1341 است كه با ويراني روستاها و مهاجرت و رغبت روستائيان به سمت جاذبههاي شهري شكل گرفت. اين شكل توسعه همچنين حاصل اقتصاد حاشيهاي به جهت نقش تجاري و صنعتي شهر تبريز است كه معمولا به شكل مهاجرت روستائيان به شهرديده شده و طي 50 سال گذشته جمعيت انبوهي از مهاجرين روستايي را در حاشيههاي شمالي و جنوبي شهر تبريز اسكان داده است ، جمعيتي كه بالغ بر يك پنجم شهروندان تبريز را شامل ميشوند و اين مناطق امروز يكي از آسيبپذيرترين و خطرپذيرترين مناطق شهري به حساب ميآيند.
5-بافت طراحي شده شهري: سطوح توسعه شهر در سمت غرب و شرق را شامل ميشود. اين بافت از نظر محتوا ، بافتي ناشي از تلقيهاي تخصصي و عاميانه از شهرسازي مدرن به شمار ميرود كه شهرك پرواز نمونه بارز آن است.
6-مجموعهسازي: اين بخش جديدترين و سازمان يافتهترين شيوه توسعه شهري با بلوكهاي آپارتماني انبوه و متعدد است ؛ مجموعه شهرك آسمان ، مجموعه 1000 واحدي گلستان ائل گلي و ... نمونههايي به شمار ميروند كه در مجموع تبريز را در بعد پلندمرتبه سازي و انبوهسازي بعد از تهران در رتبه دوم كشوري قرار داده است.
آنچه امروز در طراحي سيما و منظر شهري تبريز مد نظر قرار گرفته عبارت از ويژگيهاي طبيعي ، آثار مداخلات انساني ، ساختمانها ، سهولت حركت ، كيفيت عرضه همگاني و انعطافپذيري است.
در حال حاضر از مجموع 63 هزار هكتار بافت فرسوده موجود در كشور 2520 هكتار مربوط به شهر تبريز است كه در اين شاخص نيز تبريز بعد از تهران بيشترين حجم بافت فرسوده شهري كشور را داراست.
اين وضعيت از يك سو به معضلي بزرگ براي مديريت شهري تبريز تبديل شده كه رفع آن نيازمند تعامل و همگرايي مسوولان و مديران كشوري اعم از دولت ، مجلس و ديگر دستگاهها دارد و از طرفي محتاج جلب و جذب مشاركت عمومي و بخش خصوصي است.
خوشبختانه توجه ويژه به احياء و نوسازي بافتهاي فرسوده شهري از 10 سال قبل در حوزه مديريت شهري آغاز گرديد و در قالب سياستهاي كلان نظام جمهوري اسلامي ، قانون برنامه هاي چهارم و پنجم توسعه ، قانون ساماندهي و حمايت از توليد و عرضه مسكن ، قانون حمايت از احياء ، نوسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده گامهاي موثر و بزرگي در اين بخش برداشته شد كه همگي تكاليف و مسووليتهاي مسوولان امر را مشخص و روشن كرده است.
هرچند در اين ميان شركت مادرتخصصي عمران وبهسازي شهري ( وابسته به وزارت راه و شهرسازي ) به عنوان متولي اصلي تملك ، مقاومسازي ، نوسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده در كشور تعيين گرديده ، با اين حال يقينا مديريت شهري نيز نبايد منتظر اقداماتي شگفتانگيز و ضربتي از سوي آن شركت باشد چراكه در روز بحران ، اين تنها مديران شهري هستند كه پاسخگو و رافع مشكلات شهروندان خواهند بود.
طي 8 سال گذشته و در دوره شوراي اسلامي سوم تبريز اقدامات و تصميمات اثربخش و ماندگاري در بخش احياء ، نوسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده شهري انجام گرفت ؛ از طرفي تسهيلات و تشويقهاي حداكثري نيز در اين حوزه به شهروندان ارايه گرديد كه از آن جمله ميتوان به اعطاي تخفيف و امكان تقسيط بدون كارمزد هزينههاي مربوط به عوارض ساخت و تراكم ، تشويق سازندگان بافتهاي فرسوده با تعيين 120 درصد تراكم پايه ، اختصاص منابع اعتباري مسكن مهر براي نوسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده ، اعطاي تسهيلات بانكي از بانكهاي سپه و شهر به منظور بهسازي و احياء اين قبيل بافتها ، اعطاي تخفيف و تقسيط براي سازندگان كم درآمد در بافت هاي فرسوده ، اعمال معافيت 100 درصدي عوارض پروانههاي ساختماني تا تراكم مجاز و نيز براي مازاد تراكم بر اساس جداول مشخص ( براي طبقات مسكوني تا 30 درصد ، براي تجميع چند بلوك مسكوني تا 60 درصد و براي طرحهاي مسكوني ساماندهي يك بلوك شهري تا 90 درصد معافيت عوارض ) اشاره كرد.
با اين وجود و با همه اين اقدامات ، در عملتنهاشاهد تحقق 10 درصدي آرمان احياي بافتهاي فرسوده شهري تبريز هستيم ؛ اين درحالي است كه بايد در نظر داشته باشيم كه بافت زنده و فعال ديروز تبريز ، امروز چنان پير و فرتوت شده است كه گويي هيچ شور نشاطي در اين محدوده تاريخي و قدمي وجود ندارد.
مديريت شهري ميتواند اقدامات و سياستهاي موثري را از اعمال سياستهاي تشويقي گرفته تا مداخله كلي براي بهسازي اين قبيل بافتها در دستور كار خود قرار دهدو از اين طريق آسيبها و خطرات ناشي از وقوع بحرانهاي احتمالي را در مناطق حاشيهنشين و بافت فرسوده به حداقل برساند.
از سوي ديگر ميتوان با كشاندن پاي سرمايهگذاران بخش خصوصي به حريم بافتهاي فرسوده شهري در مركز شهر و ترغيب آنها به جاي سرمايهگذاري و اجراي طرحها و پروژههاي ساخت مسكن در حاشيه شهر كه به لحاظ وجود زيرساختهاي شهري با مشكلاتي مواجه هستند و اين مشكلات در بافت تاريخي و فرسوده شهري به هيچ عنوان وجود ندارد ، زمينه را براي احياء و نوسازي سريع بافتهاي فرسوده شهري فراهم آورد.
فراموش نكنيم كه حادثه خبر نميكند و حوادث و بلاياي طبيعي نيز در كمين شهر و شهروندان هستند ؛ پس تا دير نشده همه براي مقاومسازي و احياي بافتهاي فرسوده شهري تبريز قيام كنيم.
بافتهاي فرسوده شهري ، اساسيترين و جديترين چالش پيشروي مديريتهاي شهري عصر حاضر به ويژه در كلانشهرها به شمار ميروند ، چه ، به جهت كهنگي ، قدمت و فرسودگي اغلب بافتها و بلوكهاي مسكوني ، تجاري و عمومي موجود در شهرها كه همچون ميراثي چالش برانگيز نصيب شهروندان و مديران شهري شده است ، اين بافتها نيازمند توجه جدي به لحاظ احيا ، مقاومسازي و نوسازي هستند ، نيازي كه در ارتباطي مستقيم با رشد و توسعه شهري ، امنيت و صيانت از جان شهروندان و اقتصاد شهري نيز است.
اين چالش البته در شهر تاريخي و بزرگ تبريز به جهت وجود بالغ بر 2520 هكتار بافت فرسوده شهري از مجموع وسعت 25 هزار هكتاري اين شهر كه عمدتا در مناطق مركزي متمركز شدهاند و جمعيتي بالغ بر 400 هزار نفر را در برگرفته است ، بيش از ديگر شهرها خودنمايي ميكند .
تبريز با موقعيت جغرافيايي كوهستاني و نيمه جلگهاي يكي از مهمترين شهرهاي واقع در مسير جاده تاريخي ابريشم بوده و عبور اين مسير تجاري اقتصادي دوران گذشته از دل تبريز ، اين شهر را به چهارراه تجاري اقتصاديتبديل كرده و توسعه آن را به شكل شعاعي شكل داده است.
درست از همين روست كه مديريت شهري تبريز طي ده سال گذشته عزم خود را براي آغاز يك جراحي اساسي در بافتهاي فرسوده شهري و به تعبيري بهتر ، مداخلهاي اساسي و اثربخش در اين محدوده جزم كرد و در گام نخست با شناسايي 25 بلوك بافت فرسوده در مناطق مختلف شهري تبريز ، اقدامات عملي را با مشاركت بخش خصوصي و شهروندان آغاز نمود.
طراحي و آغاز مراحل اجرايي بلوكها و قطعات مشخصي از بافت هاي فرسوده شهري نظير پروژههاي ابريشم ، عتيق ، گجيل ، گلستان ، ميارميار ، راسته كوچه و شريعتي و طرحهاي مشابه ديگر از آن دست اقدامات و مداخلات اثربخش مديريت شهري تبريز در تقريبا يك دهه گذشته به شمار ميروند كه اثرات عرضي و حداقلي خود را در روند احياي بافتهاي فرسوده شهري بر جاي گذاشته و زمينه ساز رغبت و ميل بيشتر شهروندان و سرمايهگذاران ديگر براي حضور ، ورود و مشاركت در اين مسير شده است.
اين درحالي است كه مبادلات و مراودات تجاري ، فرهنگي و اقتصادي تبريز در گذشتههاي دور ايجاب ميكرد كه بازارها و مراكز متعدد و متنوع تجاري و داد و ستد كالاهاي شرق و غرب در آن به وجود آيد كه طراحي و ساخت بازار تاريخي تبريز به عنوان بزرگترين و پوياترين بازار مسقف جهان كه از سوي يونسكو نيز به ثبت جهاني رسيده است و در واقع با نمادها و شاخصهاي فرهنگي و ارزشي موجود در خود قلب تپنده تجارت و اقتصاد شهري بوده و هست ، نمونه بارز اين مراكز در منطقه محسوب ميشود ؛ مجموعهاي كه جواهر يكدانه بازارهاي جهان بوده و با سازه و نماي آجري منحصر به فرد خود تابلويي بينظير از هنر معماري ايراني اسلامي و نيز شهرسازي سدههاي گذشته به شمار ميرود.
از سوي ديگر كلانشهر تبريز با وجود قرارگيري بر روي كمربند زلزله و گسل شمال تبريز ، در اثر زلزلههاي مهيب و ويرانگر متعدد در قرون گذشته ، بارها بارها با خاك يكسان شده با اين حال در هر دورهاي به همت مردمان اين ديار ، قويتر و بهتر از قبل تجديد گرديده است .
وقوع زلزلههاي ويرانگر مكرر نظير زلزلههاي سالهاي 585 ، 1402 ، 1721 ، 1780 و 1856 ميلادي كه همگي با شدت بالاي 6 ريشتر در تبريز به وقوع پيوستهاند مويد اين امر است.
در اين ميان آغاز جريان برونگرايي معماري و شهرسازي در تبريز در يكصد سال قبل كه همسو با ديگر شهرها انجام پذيرفت ، زمينهساز اقدامات و برنامهريزيهاي اساسي در راستاي تغيير سيماي كالبدي شهر از شهري سنتي به سمت شهري مدرن با شاخصهاي شهرهاي امروزي بود.
بعد از طراحي و تهيه طرح جامع تبريز در فاصله سالهاي 1346 تا 1348 ، طرح تفصيلي اين شهر نيز در سالهاي اوليه انقلاب تدوين و تهيه گرديد ، با اين حال در اين دوره كه همزمان با وقوع انقلاب اسلامي در ايران بود ، شكلگيري و طراحي محلات و شهركهاي جديد و پيوستهاي نظير زعفرانيه ، رجاييشهر ، الهيپرست ، ارم ، لاله ، باغميشه و ... از يك سو ؛ و وقوع جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران نيز در آن مقطع از سوي ديگر، اجراي برنامهريزيهاي انجام يافته و نيز عملياتي شدن طرحهاي شهري را با وقفهاي تقريبا طولاني مواجه ساخت.
با توجه به مشكلات مذكور كه اجراي طرحها و برنامهريزيهاي شهري را با وقفهاي تقريبا طولاني مواجه ساخت ، دومين طرح جامع تبريز نيز در سال 1374 و متعاقب آن طرح تفصيلي جديد تبريز نيز در دوران هشت ساله مديريت قبلي شهرداري تهيه ، رونمايي و ابلاغ شد.
بر اساس اين طرحها به طور كلي گسترش شهر تبريز و سير و روند شهرسازي اين شهر عمدتا تحت تأثير سه عامل اساسي قرار گرفته است:
الف: عامل خطي شامل رودخانه داخل شهري كه امكان توسعه ارگانيك شهر را فراهم آورده است.
ب: جاده ابريشم و راههاي متقاطع كه امكان توسعه شعاعي شهر را پديد آورده است.
ج: عامل زلزلهخيزي كه ناپيوسته بودن روند توسعه شهري را موجب شده است.
متأسفانه كالبد تبريز تركيبي از بافتهاي گوناگون شهري است ، بافتهايي كه حاصل رشد تاريخي شهر به شمار ميروند و عملا نقشه شهر ، بازتاب اعتقادات ، باورها و طرز تفكر و انديشه مردمي است كه در محدوده جغرافيايي شهر زندگي ميكنند.
علاوه بر اين نظام طراحي شهر نيز متأثر از عوامل طبيعي و انسان ساختي است كه اين عوامل در 6 نظام قابل طبقهبندي هستند:
1-نظام حركت و دسترسي
2-نظام عملكرد و فعاليت
3-نظام فضاهاي همگاني
4-نظام منظر شهري
5-نظام فرم كالبدي
6-نظام تقسيمات كالبدي
بر همين اساس نيز شهر تبريز به تبع عوامل فوق به اشكال مختلفي نمود يافته كه اين اشكال عبارتند از:
1-بافت تاريخي: در قلب شهر و محدوده بازار بزرگ تبريز كه محور تاريخي فرهنگي شهر را تشكيل ميدهد.
2-بافت سنتي: سطح وسيعي از اراضي مركز شهر كه حاصل توسعه اوليه تبريز در اطراف بافت تاريخي بوده و فراتر از هسته مركزي و با عبور از حصار شهري شكل گرفته است و ويژگي اين بافت ، تسلط كاربري مسكوني به ساير كاربريها ، كوچههاي باريك و بلند و پرپيچ و خم و در نهايت دانهبنديهاي ريز ميباشد.
3-بافت روستايي: حاصل توسعه شهر به سمت روستاهاي همجوار بوده و اين روند ، روستاها را وارد محدوده شهري كرده است. روستاهاي ائل گلي ، فتح آباد ، كجوار ، كندرود ،خلجان ، آناخاتون و ... حاصل اين نوع توسعه ميباشند.
4-بافت حاشيهاي: حاصل اقدامات غلط رژيم سابق پهلوي در اجراي طرح موسوم به انقلاب سفيد در سال 1341 است كه با ويراني روستاها و مهاجرت و رغبت روستائيان به سمت جاذبههاي شهري شكل گرفت. اين شكل توسعه همچنين حاصل اقتصاد حاشيهاي به جهت نقش تجاري و صنعتي شهر تبريز است كه معمولا به شكل مهاجرت روستائيان به شهرديده شده و طي 50 سال گذشته جمعيت انبوهي از مهاجرين روستايي را در حاشيههاي شمالي و جنوبي شهر تبريز اسكان داده است ، جمعيتي كه بالغ بر يك پنجم شهروندان تبريز را شامل ميشوند و اين مناطق امروز يكي از آسيبپذيرترين و خطرپذيرترين مناطق شهري به حساب ميآيند.
5-بافت طراحي شده شهري: سطوح توسعه شهر در سمت غرب و شرق را شامل ميشود. اين بافت از نظر محتوا ، بافتي ناشي از تلقيهاي تخصصي و عاميانه از شهرسازي مدرن به شمار ميرود كه شهرك پرواز نمونه بارز آن است.
6-مجموعهسازي: اين بخش جديدترين و سازمان يافتهترين شيوه توسعه شهري با بلوكهاي آپارتماني انبوه و متعدد است ؛ مجموعه شهرك آسمان ، مجموعه 1000 واحدي گلستان ائل گلي و ... نمونههايي به شمار ميروند كه در مجموع تبريز را در بعد پلندمرتبه سازي و انبوهسازي بعد از تهران در رتبه دوم كشوري قرار داده است.
آنچه امروز در طراحي سيما و منظر شهري تبريز مد نظر قرار گرفته عبارت از ويژگيهاي طبيعي ، آثار مداخلات انساني ، ساختمانها ، سهولت حركت ، كيفيت عرضه همگاني و انعطافپذيري است.
در حال حاضر از مجموع 63 هزار هكتار بافت فرسوده موجود در كشور 2520 هكتار مربوط به شهر تبريز است كه در اين شاخص نيز تبريز بعد از تهران بيشترين حجم بافت فرسوده شهري كشور را داراست.
اين وضعيت از يك سو به معضلي بزرگ براي مديريت شهري تبريز تبديل شده كه رفع آن نيازمند تعامل و همگرايي مسوولان و مديران كشوري اعم از دولت ، مجلس و ديگر دستگاهها دارد و از طرفي محتاج جلب و جذب مشاركت عمومي و بخش خصوصي است.
خوشبختانه توجه ويژه به احياء و نوسازي بافتهاي فرسوده شهري از 10 سال قبل در حوزه مديريت شهري آغاز گرديد و در قالب سياستهاي كلان نظام جمهوري اسلامي ، قانون برنامه هاي چهارم و پنجم توسعه ، قانون ساماندهي و حمايت از توليد و عرضه مسكن ، قانون حمايت از احياء ، نوسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده گامهاي موثر و بزرگي در اين بخش برداشته شد كه همگي تكاليف و مسووليتهاي مسوولان امر را مشخص و روشن كرده است.
هرچند در اين ميان شركت مادرتخصصي عمران وبهسازي شهري ( وابسته به وزارت راه و شهرسازي ) به عنوان متولي اصلي تملك ، مقاومسازي ، نوسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده در كشور تعيين گرديده ، با اين حال يقينا مديريت شهري نيز نبايد منتظر اقداماتي شگفتانگيز و ضربتي از سوي آن شركت باشد چراكه در روز بحران ، اين تنها مديران شهري هستند كه پاسخگو و رافع مشكلات شهروندان خواهند بود.
طي 8 سال گذشته و در دوره شوراي اسلامي سوم تبريز اقدامات و تصميمات اثربخش و ماندگاري در بخش احياء ، نوسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده شهري انجام گرفت ؛ از طرفي تسهيلات و تشويقهاي حداكثري نيز در اين حوزه به شهروندان ارايه گرديد كه از آن جمله ميتوان به اعطاي تخفيف و امكان تقسيط بدون كارمزد هزينههاي مربوط به عوارض ساخت و تراكم ، تشويق سازندگان بافتهاي فرسوده با تعيين 120 درصد تراكم پايه ، اختصاص منابع اعتباري مسكن مهر براي نوسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده ، اعطاي تسهيلات بانكي از بانكهاي سپه و شهر به منظور بهسازي و احياء اين قبيل بافتها ، اعطاي تخفيف و تقسيط براي سازندگان كم درآمد در بافت هاي فرسوده ، اعمال معافيت 100 درصدي عوارض پروانههاي ساختماني تا تراكم مجاز و نيز براي مازاد تراكم بر اساس جداول مشخص ( براي طبقات مسكوني تا 30 درصد ، براي تجميع چند بلوك مسكوني تا 60 درصد و براي طرحهاي مسكوني ساماندهي يك بلوك شهري تا 90 درصد معافيت عوارض ) اشاره كرد.
با اين وجود و با همه اين اقدامات ، در عملتنهاشاهد تحقق 10 درصدي آرمان احياي بافتهاي فرسوده شهري تبريز هستيم ؛ اين درحالي است كه بايد در نظر داشته باشيم كه بافت زنده و فعال ديروز تبريز ، امروز چنان پير و فرتوت شده است كه گويي هيچ شور نشاطي در اين محدوده تاريخي و قدمي وجود ندارد.
مديريت شهري ميتواند اقدامات و سياستهاي موثري را از اعمال سياستهاي تشويقي گرفته تا مداخله كلي براي بهسازي اين قبيل بافتها در دستور كار خود قرار دهدو از اين طريق آسيبها و خطرات ناشي از وقوع بحرانهاي احتمالي را در مناطق حاشيهنشين و بافت فرسوده به حداقل برساند.
از سوي ديگر ميتوان با كشاندن پاي سرمايهگذاران بخش خصوصي به حريم بافتهاي فرسوده شهري در مركز شهر و ترغيب آنها به جاي سرمايهگذاري و اجراي طرحها و پروژههاي ساخت مسكن در حاشيه شهر كه به لحاظ وجود زيرساختهاي شهري با مشكلاتي مواجه هستند و اين مشكلات در بافت تاريخي و فرسوده شهري به هيچ عنوان وجود ندارد ، زمينه را براي احياء و نوسازي سريع بافتهاي فرسوده شهري فراهم آورد.
فراموش نكنيم كه حادثه خبر نميكند و حوادث و بلاياي طبيعي نيز در كمين شهر و شهروندان هستند ؛ پس تا دير نشده همه براي مقاومسازي و احياي بافتهاي فرسوده شهري تبريز قيام كنيم.