در سند چشمانداز بيستساله كشور، يكي از ويژگيهاي جامعه ايراني، برخورداري از سلامت، رفاه، امنيت غذايي، تأمين اجتماعي، فرصتهاي برابر، توزيع مناسب درآمد، نهاد مستحكم خانواده به دور از فقر و فساد، تبعيض و بهرهمندي از محيطزيست مطلوب دانسته شده است.
از آنجايي كه امروزه بيش از 50درصد از عوامل مؤثر بر سلامت را عوامل اجتماعي نظير سواد، اشتغال، فقر تشكيل ميدهد که با مشکلات بسياري مواجه مي باشند.
پل ويريليو در دائره المعارف تطبيقي علوم اجتماعي که شايان مهر آن رانقل کرده است شهروند را کسي مي داند که داراي حقوق مدني است چون شهروند در فضاي شهر قرار دارد، عضو شهر است، همانگونه که امروز عضو ملت است شهروند در معناي آن يعني کسي است که حضور دارد بحثي که توسعه پايدار برمحور آن قرار گرفته، انسان و ابعاد زيستي فردي و اجتماعي آن مي باشد، مفهوم انسان در فرآيند تحقق توسعه پايدار يعني زيستن پايدار ، برقراري مداوم و تعادل مثبت بين انسان و محيط زيست.
محيط زيست مجموعه اي است مشتمل بر موجودات جاندار، زمين ، هوا ، آب و خاک زيرا آدمي براي برقراري ارتباط و تامين نيازهايش بايد با مجموعه طبيعت ارتباط برقرار کند نيازهاي خود را در بقاي طبيعت بداند و با آن همراستا باشد.
حق تفاوت انسان، به معناي آزاد بودن شهروندان در تشخيص و تعيين هويت فردي و اجتماعي که معادل انسان توسعه پايدار در ابعاد فردي، اجتماعي مي باشد تضمين كننده سلامتي پرورش آدميان در طول دوران شهرنشيني و شهري زيستن آنان ميشود و از راه فراهم آوردن شرايط لازم براي بناي فضاي كالبدي موافق يا هماهنگ با سليقه ها و با خلقيات فردي، به زنده ماندن ارزشهاي انساني در محيط شهري كمك ميكند.
حق مشاركت در مديريت شهر، بناي شهر و در بهرهوري از تمامي ابعاد فضايي شهر را به همراه دارد و ريشه هاي ساختاري جامعه مدني را رشد ميدهد.
آنگاه كه مديريت شهري به كمال براي شهروندان تشخيص و تعريف شود و شالوده كارآيياش نمايان گردد، شرايط اوليه لازم براي زندگي آزاده و متعالي شهروندان را فراهم ميآورد دستيابي به تمامي اين شاخصه ها شهروند را به پديده اي به نام سلامت رهنمون مي نمايد سلامت يعني زيستن واقعي انسان و تامين نيازهايش است فرهنگ وبستر (Webster) سلامتي را وضعيت خوب جسماني و روحي و بخصوص عاري بودن از درد يا بيماري جسمي ميداند.
فرهنگ آكسفورد (Oxford) سلامتي را وضعيت عالي جسم و روح و حالتي كه اعمال بدن به موقع و مؤثر انجام شود ميداند. برخورداري از زندگي سالم، مولد و هدفمند حقي است همگاني كه مسئوليت تحقق آن برعهده همه نهادها و لازمه توسعه پايدار است؛
بر اين اساس فراهمكردن شرايط مناسب براي تأمين سلامت جسمي، رواني، اجتماعي و معنوي شهروندان از جمله حقوق طبيعي و نيازهاي اساسي شهروندان به شمار رفته و دركتب اسلام و قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مورد تأكيد قرار گرفته است. در سند چشمانداز بيستساله كشور، يكي از ويژگيهاي جامعه ايراني، برخورداري از سلامت، رفاه، امنيت غذايي، تأمين اجتماعي، فرصتهاي برابر، توزيع مناسب درآمد، نهاد مستحكم خانواده به دور از فقر و فساد، تبعيض و بهرهمندي از محيطزيست مطلوب دانسته شده است.
از آنجايي كه امروزه بيش از 50درصد از عوامل مؤثر بر سلامت را عوامل اجتماعي نظير سواد، اشتغال، فقر تشكيل ميدهد که با مشکلات بسياري مواجه مي باشند نگاه به حوزه سلامت، رويكردي فرهنگي و اجتماعي نيز هست. (آفتاب، 1389) شهرهاي بزرگ ايران با چالشهاي متعددي از جمله تراكم جمعيت، مسكن، استقرار صنايع بزرگ، استقرار واحدهاي عمده تهيه و توزيع كالا، آلودگي هوا و شرايط زيستمحيطي نامناسب، كمبود امكانات و تأسيسات جمعآوري و تصفيه پسماندها، بيكاري، اعتياد، ناهنجاري هاي محيطي ناشي از مشکلات زيرساخت شهري و عدم همخواني نماي شهر با نيازهاي جنسي و سني شهروندان و ترافيك روبهرو هستند كه اين مسئله ضرورت بازنگري در سياستگذاري مديريت كلانشهرها و توجه جدي به سلامت شهري را گوشزد ميكند. بر طبق ماده 84 لايحه برنامه چهارم توسعه: دولت موظف است بهمنظور نهادينه كردن مديريت، سياستگذاري، ارزشيابي و هماهنگي اين قلمرو از جمله: امنيت غذا و تغذيه در كشور، تأمين سبد مطلوب غذايي وكاهش بيماريهاي ناشي از سوء تغذيه و گسترش سلامت همگاني در كشور است.
ماده 85 تاکيد مي کند که دولت موظف است ظرف مدت شش ماه پس از تصويب اين قانون، لايحه حفظ و ارتقاء سلامت آحاد جامعه و كاهش مخاطرات تهديدكننده سلامتي را ارائه و اجرا كند.بر همين اساس براي دستيابي به توسعه پايدار در فضاي شهري نيازمند
روان سالم در شهر سالم
براي نمونه، در همين تصويري که مشاهده ميکنيد رهگذران، پيکانِ اتهام را به سمت رانندهها، رانندهها به سمت پليس و پليس به سمت رانندهها نشانه ميرود.
حال آنکه در اين شرايط چنانچه کمي هم به فرهنگ ترافيک توجه کنيم متوجه ميشويم که فرهنگ ترافيک شبيه کتابي است که سالهاست در کتابخانه خاک ميخورد و کمتر کسي به آن مراجعه ميکند.
فرهنگ ترافيک ميگويد براي تحقق نظم در خيابانها تمام قوانين راهنمايي و رانندگي چه پليس به آنها تاکيد داشته باشد يا نه، چه رانندههاي ديگر به نحوه پيروي از آن اعتراض کنند يا نه و چه رهگذران، رانندگي شما را مورد تمسخر قرار دهند يا نه، بايد اجرا شود.
بهرهوري نابجا
نگاهي به گوشه و کنار شهر نشان ميدهد که هنوز هم برخي تصور ميکنند فقط استفاده از فضا مهم است و اين گروه به جلوهديداري(بصري) اين نوع استفادهها توجه نميکنند. براي نمونه يکي از همسايهها بالکن ساختمان را با انباري اشتباه گرفته و آنرا با اسباب و اثاثيه پر ميکند و ادعاي بهرهوري از فضا را هم دارد. حال آنکه طرحش از دور دل ميبرد و از نزديک زهره. ديگري نيز بعد از ابتکار ساعت جالبي که در تصوير مشاهده ميکنيد، آنرا در مکاني عمومي مانند راهروي خوابگاه دانشجويي قرار ميدهد و جلوه آنرا نازيبا ميکند.
ابتکار زبالهاي
تا همين چند سال پيش بسياري از رهگذران بهمحض اينکه براي نمونه، بيسکويتي را در پيادهرو باز ميکردند بستهبندي آنرا همانجا دور ميانداختند اما اين اواخر تعداد شهرونداني که زبالهها را داخل سطلهاي زباله پيادهرو مياندازند به نحو چشمگيري افزايش يافته است.
مشکلي که همچنان پابرجاست زبالهاندازي در محلهايي است که سطل زباله در آنجا وجود ندارد. در چنين محلهايي برخي شهروندان زبالهها را همانجا رها ميکنند اما شهروندان مسئوليتپذير، زباله را با خود نگه ميدارند و آنرا در نخستين سطل زباله سر راه مياندازند
با وجود اين مشکلي که همچنان پابرجاست زبالهاندازي در محلهايي است که سطل زباله در آنجا وجود ندارد.
در چنين محلهايي برخي شهروندان زبالهها را همانجا رها ميکنند اما شهروندان مسئوليتپذير، زباله را با خود نگه ميدارند و آنرا در نخستين سطل زباله سر راه مياندازند.
مبارزه با غذاي خانگي
افرادي که رژيمغذايي سالمي دارند، ميدانند که داشتنِ سلامتي و تناسب اندام، بهانههايي مانند گرسنه بودم، خوشمزه بود و حتي ارزان بود را بر نميدارد. آنها ميدانند که حتي اگر يکي از فستفودهاي محل طرح مبارزه با غذاهاي خانگي را اجرايي کرد و توانست مشارکت 90درصدي ساکنان محل را براي اين طرح به دست آورد باز هم نبايد دم به تله بدهند. اگر هم نميتوانند از فستفود دل بکنند شعبههايي که اقدام به تهيه و توزيع غذاي سالم ميکنند را پيدا کرده و به آنها سفارش غذا ميدهند.
حقوق شهروندي و مشارکت
شهروندي و مشارکت حقوق شهروندي و مشارکت شهروندي و مشارکت شهروندي و جامعه مدني دو مفهومي است كه همواره با يكديگر همراه بوده اند، در همين راستا بسياري از انديشمندان، جامعه مدرن را جامعه مدني مي دانند، زيرا مهم ترين ويژگي جامعه مدرن، پيوستگي تفكيك ناپذير آيين شهروندي و مشاركت هاي مدني است و در مركز سياسي-جغرافيايي به نام شهر اتفاق مي افتد. در حالي كه حركت مردم در روند روبه رشد حيات مدني به سمت تكوين جامعه مدني است، از مفهوم(town) به مفهوم(city) مي رسيم.
هابرماس جامعه مدني را حوزه اي مي داند كه درآن تصميم گيري ها از طريق فرآيندهاي جمعي و مشاركت فعالانه شهروندان در شرايطي آزاد و برابر صورت مي گيرد.
بنابراين قهرمان اصلي جامعه مدني، شهروندي است كه مشاركت از جمله حقوق اساسي وي به شمار مي رود.
مشارکت داراي دو بعد فعال و غيرفعال است؛ مشارکت فعال حق شهروندان و مشارکت غير فعال وظيفه ايشان تلقي مي شود. روند بلوغ فرهنگ شهرنشيني در اين پيوستار شكل مي گيرد.
با توجه به اين كه شهروند فعال کسي است که مشارکت را حق خود مي داند، فرض بر اين است که آگاهي، در فراگرد تبديل شدن ساکنين شهر به شهروندان فعال و مشاركت جو نقشي اساسي دارد.
تلاش بر اين است كه شهرداري با به كارگيري برخي آموزش هاي مردمي بستر مشاركت بيشتر شهروندان را فراهم نمايد. از جمله اين آموزش ها مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:
ـ شناسايي، تبادل اطلاعات و جلب مشاركت از گروه ها و پايگاه هاي مردم نهاد سنتي(مساجد، حسينيه ها، تكايا، هيئات مذهبي و جلسات قرآني) از طريق برگزاري همايش عمومي و جلسات تخصصي و حوزه بندي توانايي هاي آنان جهت مشاركت فعال در اداره امور شهر
ـ شناسايي، همكاري و مشاركت موثر با سازمان هاي غيردولتي، شوراياري ها و نخبگان و فرهيختگان در خصوص موضوعات مورد نياز شهرداري از طريق برگزاري همايش عمومي و جلسات تخصصي و حوزه بندي توانايي هاي آنان جهت مشاركت فعال در اداره امور شهر
ـ حمايت از طرح ها و برنامه هاي مفيد در حوزه آموزش و مشاركت هاي شهروندي ارايه شده از سوي گروه ها و پايگاه هاي مردم نهاد
ـ توانمندسازي و شبكه سازي گروه ها و پايگاه هاي مردم نهاد در جهت اهداف، ماموريت ها و وظايف شهرداري(اداره كل آموزش، 1386)
جهت تقويت مشاركت به جز استفاده از نهادهاي مدني غيردولتي، مردم نهاد سنتي و خيريه مي توان به تقويت تحزب پرداخت و فرهنگ مشاركت را از طريق فعاليت هاي اقتصادي و همسويي منافع اجتماعي ايجاد كرد.
تاثير حجاب و عفاف بر کاهش آسيب اجتماعي
حجاب به معنا پوشش بيروني و عفاف به معنا پوشش دروني ، اين دو عامل باعث سلامت جامعه است و در صورت نبود اين دو موجب به وجود آمدن مشکلات و اثرات مخرب زيادي درجامعه خواهد شد.
حجاب به عنوان يک خواسته فطري است که محدود به اسلام نيست. خالق بشر که بر تماي اسرار و رموز آفرينش، عالم خبير است، زيبايي، امنيت، رشد و تعالي انسان ها به خصوص زن را در عفاف و حجاب دانسته است، آيات نوراني قرآن کريم ضرورت اين حکم الهي را به نحو مطلوب تبيين کرده است، مسأله حجاب که يک دستور ديني است از مسائل مهم جامعه ماست و با بسياري از مسائل پيوند خورده و داراي ابعاد سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است.
اين مسأله ازآن جهت که خطابش با زنان است، به نيمي از جمعيت جامعه مربوط است و از آن جهت که در تنظيم روابط زن و مرد نقش دارد، به همه افراد جامعه مربوط مي شود رعايت حجاب نه تنها براي خود زن ارزش آفرين است، بلكه باعث حفظ ارزش هاي انساني، جامعه، مبارزه با تهاجم فرهنگي غرب، کاهش چشمگير مفاسد فردي و اجتماعي، آرامش و پايداري نهاد مقدس خانواده و استيفاي نيروي کار در سطح جامعه... است.
از آن جا که اين موضوع نقش بارزي درکاهش آسيب اجتماعي دارد سعي شده با رويکرد به جايگاه نهاد خانواده نقش آن در پايداري اجتماعارائه گردد.
مقوله بي حجابي امروز به يك معضل كاملاً مشهود در جامعه درآمده است معضلي كه فقط براي افراد بيحجاب مشكل ايجاد نمي كند؛ در واقع آسيبهايي كه از بيحجابي ناشي ميشود، تمام اعضاي جامعه در بر ميگيرد.
حجاب و عفاف که يک دستور ديني است از مسائل مهم و کليدي جامعه ماست و با بسياري از مسائل پيوند خورده و داراي ابعاد سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي شده است.
اين مسأله ازآن جهت که خطابش با زنان است، به نيمي از جمعيت جامعه مربوط است و از آن جهت که در تنظيم روابط زن و مرد نقش دارد، به همه افراد جامعه مربوط مي شود اين حکم از آثار، برکات و نقش آفريني هاي خاصي برخوردار است و اگر حقيقت اين حکم براي انسان ها روشن و آشکار گردد بعيد است که فطرت هاي سالم و خداخواه تسليم آن نشوند و آن را اطاعت ننمايند.
بر همين اساس حجاب و پوشش اسلامي که يکي از اوامر انسان ساز الهي و يکي از احکام حيات بخش اسلام در زندگي طيبه است و منطبق بر فطرت بشر و مبتني بر نيازها و شرايط رواني او و زمينه ساز پويائي و کمال انساني فرد و جامعه است.
رعايت حجاب نه تنها براي خود زن ارزش مي آفريند ، بلكه مي تواند خانواده ، اجتماع و ... را نيز تحت تاثير قرار دهد .
همان طور كه رعايت آن به عنوان يك امر ضروري مي تواند مفيد باشد، عدم رعايت آن نيز پيامدهايي منفي را به همراه دارد. فوايد و اثرات رعايت حجاب و پيامدهاي آن پاسخي مناسب به اين سوال است كه چرا حجاب براي زنان ضروري است ؟ نقش آن در کاهش آسيب اجتماعي و استحکام نهاد خانواده چيست؟
آنچه مي تواند جامعه اي را از اين آسيب هاي شوم مصون داشته و حفظ کند، ترويج فرهنگ دقيق عفاف و تبيين ابعاد مختلف آن درجامعه است.
اين نوشتار به همين منظور انتخاب و تنظيم يافته است. از ارتباط نزديک حجاب و عفاف، با کاهش آسيب اجتماعي مي توان بهره برد. با رعايت حجاب و عفاف از فروپاشي خانوادهها جلوگيري ميشود.
شناخت تاثير حجاب ونقش آن در کاهش آسيب اجتماعي ميتواند مسير حرکت جامعه را به سوي ترقي و تعامل هموار سازد، به طوري که علاوه بر درک عمل آنها و جلوگيري از تداوم آن عمل با ارائه راه حلهايي به سلامت جامعه کمک نمايد.