ایـــن روزها در اکثـــر محافل، از حفظ منابع طبیعی صحبت میشود و دولت محترم سعی میکند به شدت باقطع درختان برخورد نماید و حقا برای حفظ منشاء تنفس بشری (درختان) بیش از این هم حدت وشدت نشان بدهند قابل قبول و مورد ستایش عقلا میباشد. اما یک سوال اساسی اینجا ایجاد میشود، اگر خود دولت و ارگانهای دولتی به بهانههای مختلف ازجمله توسعه شهرها و یاساخت شهرهای جدید درختــــان را که همان ششهای تنفسی جمعیت شهری میباشند. تخریب کند، چه کسی جلوی این جنایات نادانسته راخواهدگرفت؟ حال به خاطر اینکه نوشته ازشعار و کلی گویی خارج شود به مصداق این تصمیم گیری مخرب اشاره میکنیم، همه مخاطبین عزیز با شهر جدید سهند در همجواری کلانشهرتبریز آشنا هستند که با هدف پذیرش سرریز جمعیتی کلانشهر تبریز بنا شده و طبیعی است که روز به روز جمعیت و وسعت شهری آن اضافه گردد. ولی بدلیل سوء تدبیرها و تنگ نظریهای هیئت مدیره وبعضی ازکارشناسان و طراحان شهرسازی این مجموعه دولتی (بویژه درنقشه فاز5) به جای حفظ هوشمندانه باغات به دست باغداران، زمینها را از باغداران زحمتکش تصاحب نموده و بیشترآن را به مسکونی، تجاری، خدماتی، و یا خیابان کشی و ... تبدیل مینماید.
ایـــن روزها در اکثـــر محافل، از حفظ منابع طبیعی صحبت میشود و دولت محترم سعی میکند به شدت باقطع درختان برخورد نماید و حقا برای حفظ منشاء تنفس بشری (درختان) بیش از این هم حدت وشدت نشان بدهند قابل قبول و مورد ستایش عقلا میباشد. اما یک سوال اساسی اینجا ایجاد میشود، اگر خود دولت و ارگانهای دولتی به بهانههای مختلف ازجمله توسعه شهرها و یاساخت شهرهای جدید درختــــان را که همان ششهای تنفسی جمعیت شهری میباشند. تخریب کند، چه کسی جلوی این جنایات نادانسته راخواهدگرفت؟ حال به خاطر اینکه نوشته ازشعار و کلی گویی خارج شود به مصداق این تصمیم گیری مخرب اشاره میکنیم، همه مخاطبین عزیز با شهر جدید سهند در همجواری کلانشهرتبریز آشنا هستند که با هدف پذیرش سرریز جمعیتی کلانشهر تبریز بنا شده و طبیعی است که روز به روز جمعیت و وسعت شهری آن اضافه گردد. ولی بدلیل سوء تدبیرها و تنگ نظریهای هیئت مدیره وبعضی ازکارشناسان و طراحان شهرسازی این مجموعه دولتی (بویژه درنقشه فاز5) به جای حفظ هوشمندانه باغات به دست باغداران، زمینها را از باغداران زحمتکش تصاحب نموده و بیشترآن را به مسکونی، تجاری، خدماتی، و یا خیابان کشی و ... تبدیل مینماید.
آیا مدیران محترم و کارشناسان عزیز این مجموعه نمیتواند بیشتر فکر کند، یا دور اندیشانهتر بنگرند؟! روزی را در نظر بگیرند که ساختمانهای شهر سهند به محلههای کلانشهر تبریز متصل گردیده و جمعیت چندده میلیونی کلانشهر
تخریب چندهکتارباغ به بهانه شهرسازی وتوسعه شهرجدیدسهند
تبریز و شهر بزرگ سهند و شهرهای اسکو و خسروشاه و ایلخچی پدیدآید، واقعا ازچه طریقی آلودگی تولید شده توسط کارخانجات، ماشینها و موتورهای متعلق به این جمعیت متراکم تصفیه خواهد شد؟ کدام یک ازباغات و درختان، اکسیژن لازم را تولید و دیاکسیدکربن هوا را دریافت خواهنــد کرد؟! آیا طراحـــی هوشمندانه نمیشود جایگزین این روش پرضرر گردد؟ چرا شدنی است. میتوان هزاران هکتار زمین که در اطرف شهر جدید سهند است، به باغ شهر جدیدی تبدیل گردد و به صورت نظام مند و با هزینه خود مردم به خانههای ویلایی چندهزارمتری فراوانی تبدیل گردد که بعد از چند سال هزاران هکتارباغ وجنگل سرسبز داشت، درحالی که دولت محترم ریالی هزینه نکرده باشد. و همچنین همان هدف پذیرش و اسکان افزایش جمعیت راهم دنبال کرد. دولت محترم میتواند علاوه بررسیدن به هدف ساختمان و شهرسازی وتولید باغات (ایجادشش تنفسی جمعیت ده سال بعد)، برای هر متر از این باغ شهر(جهت صدورسند و قانونی کردن زمینهای خودمردم توسط شرکت عمران) پول دریافت نموده و درآمد کلانی هم بدست آورد چرا از اشتباهات شهرسازی گذشتگان عبرت نمیگیریم؟! و میخواهیم اشتباهات آنها را ادامه دهیم، آیا این سرنوشت ماست که همه ساله در زمستان بدلیل آلودگی شدید هوا درشهرهای بزرگ تنگی نفس بگیریم؟! چنانچه سرنوشت هم باشد، اگر به موقع عبرت بگیریم، میتوان سرنوشت را، از سر نوشت. ازمسولین محترم و دلسوز مربوطه سوال میکنــیم نمیخـــواهید سرنوشت ده سال بعد، زیباتر و پرافتخارتر نوشته شود؟؟ و آیندگان تدابیر دوراندیشانهتان راتحسین کنند؟؟ امید است از راه همدلی وارد شویم وخدمتی درشان ملت شریف ایران اسلامی انجام دهیم. انشاءا...