خبر از راهاندازی یک پویش تحت عنوان، «پویش شهروندی آرزوهای تهران» بود که مقرر شده بود پایتختنشینان آرزوهای خودشان را در سامانهای ثبت کنند تا مسئولان شهری به داد آنها برسند، البته فکر نکنید هر آرزویی قابل تحقق برای آنها است، خیر! برای آرزو هم شرایطی گذاشته بودند، یکی از این شرایط این بود که آرزوها نباید شخصی باشند، باید قابل اجرا و در ارتباط با محله باشند، البته در قالب همسایگی هم بگنجد، تحقق آرزو را هم گفته بودند که ظرف ۴۵ تا ۲ ماه انجام میشود، اما باید گفت: به عمل کاربرآید به سخندانی نیست!
مبدع این طرح یکی از اعضای شورای شهر پنجم، زهرا نژاد بهرام بود که با این اقدام حاشیههایی را برای خود ایجاد کرد؛ در این پویش آرزوهای کاربران از تعادل خاصی برخوردار نبود و به نوعی انگار تنها به پویش درد و دل مردمی تبدیل شده بود، برای مثال کاربری نوشته بود: تهران شهر آرزوها؟ دقیقاً کدام آرزو؟ آلودگی، ترافیک، بی فرهنگی، حاشیه نشینی، تورم، تکدیگری، مهاجرت پذیری لجام گسیخته و… سالها است با ایجاد همین جذابیتهای دروغین سیل مهاجرت به این شهر را راه انداختید و حتی خود تهرانیها از شهر آرزوهای شما فراری هستند.
دیگری معتقد بود: آخرین دستاورد شورای پنجم: با هم برای هم آرزو کنیم… اینکه در اواخر دوره، وظایف ذاتی مدیریت شهری را با منت به اسم آرزو به خورد شهروندان دهیم خجالت آور است. نگذارید تهران و رأیدهندگانش مضحکه عام و خاص شوند؛ البته در این میان فردی هم برای تهران آرزوی آرامش کرده بود!
نکته جالب اینجاست که مسئولان شورای شهر با وجود این وضعیت و ناراحتی مردم از این شرایط، اقدام به مرحله دوم این پویش هم کردند، زهرا نژاد بهرام عضو هیئت رئیسه شورای شهر تهران گفت که گام دوم این پویش قرار بود در منطقه امیرآباد اتفاق بیفتد که با چند اتفاق همزمان شد از جمله حوادث آبان ماه، قطعی اینترنت، شهادت سردار سلیمانی و سقوط هواپیمای اوکراینی و در ادامه هم بحران کرونا پیش آمد که سبب شد اجرای آن با مشکلاتی روبرو شود؛ او معتقد است در گام نخست این پویش که در محله یوسف آباد عملیاتی شد آرزوهایی که بیشترین لایک را خوردند بر اساس نیازهای منطقه و بررسیهای شهرداری بودند، تبدیل به پنج پروژه شهری شدند.
لایک بیشتر؟ مگر آرزوهای مردم همچون بارگذاری پست در شبکههای اجتماعی است که هر کدام از آنها بیشتر لایک بخورند برآورده شوند؟ آیا این یک کمپین نمایشی برای روزهای پایانی شورای شهر است؟ سوالی ایجاد میشود مبنی بر اینکه چرا این کمپین همچون اقدامات دیگر مدیریت شهری فراموش شد، اما حالا که شورای شهریها روزهای پایانی کار خود را سپری میکنند، مجددا این طرح بر سر زبانها افتاده است؟
به نظر میرسد رساندن جامعه به نشاط جمعی و امیدواری از وظایف شورای شهر است، اما در ابتدا باید زیرساختی برای شرکت در این پویش فراهم میشد و پس از آن توقع داشت که نفرات بیشتری در این پویش شرکت کنند تا جایی که ما مطلع هستیم این پویش با مشکل سایت نیز روبرو بوده است و حتی ابتدایی ترین ابزار برای شهروندان مشتاق شرکت در این پویش فراهم نبوده است.
افزون بر این، در فضای مجازی هم انتقادات و حتی اعتراضاتی نسبت به این کمپین شکل گرفته و بیشتر کاربران بر این باورند که این حرکتها تنها جنبه تبلیغات انتخاباتی دارد و تبلیغاتی زودهنگام که بر اساس قانون ممنوع است، آیا پس از سه سال و نیم کار کردن در شورا، حالا باید به فکر استخراج آرزوهای شهروندان باشیم؟ به نظرتان کمی دیر نیست؟ همچنین نژاد بهرام معتقد است موضوع پویش آرزوهای تهران اتفاق مبارکی است که میتواند به یک اتفاق بزرگ منتهی شود.
نکته جالبتر این است که نژاد بهرام تأخیر در اجرای این طرح را قبول ندارد و در گفتوگو با یکی از رسانهها اعلام کرده بود که این مسئله به شورای شهر پنجم ربطی ندارد و دیر هم نشده، این کار در سال ۹۸ اجرائی شده است.
اما با اینکه بررسی ادامه این طرح با تأخیر زیادی انجام شد، اما جالب اینجاست که یکی از اعضای شورای شهر تهران عدم استقبال مردم را این طور تعبیر کرد: اینکه مردم از پرداختن به آرزوهایشان عقب نشینی کردند، نشانه این است که باید در حوزه سلامت روان کارهای بیشتری کنیم.
اینکه مردم از شما و همکارانتان انتقاد دارند و اجرای این طرح را دیر تلقی کردند، به معنی داشتن مشکل در سلامت روان است؟ قرار نیست وقتی به شعارهای انتخاباتی خودمان عمل نمیکنیم و مشکلات شهروندان را پشت گوش میاندازیم، مردم را مقصر و دارای مشکل روانی جلوه دهیم؟ گویا به نظر میرسد مسئولان شهری توپ خود را در زمین مردم انداختهاند!
شاید تحلیل سلامت و روان شهروندان با یک طرح نیم بند از شورا خیلی تحلیل درستی نباشد و شایدهای دیگر... به عنوان مثال آیا طراح یا طراحان این طرح از دیدگاه شهروندان یک نخبه به حساب میآیند؟ پاسخ مشخص است که این یک طرح ابتدایی و ساده است و نیاز به تحلیلهای مرکب شما ندارد.
سلامت روان شهروندان در گرو حل شدن برخی از مشکلات عدیده آنها در زندگی روزمره و معیشتی است که از دیدگاه شما مغفول مانده است.