کتاب به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای بشریت و سنگ بنای تمدن بشری همواره نقش پررنگی در پیشرفت جوامع انسانی بازی کرده است. با این همه امروز شاهد این امر هستیم که کتاب و مطالعه جایگاه پیشین خود را در جامعه ایرانی از دست داده است و این امر علی رغم افزایش عناوین کتب چاپ شده است و البته نباید از نظر دور داشت که به رغم افزایش عنوان متوسط شمارگان کتب چاپ شده در حال کاهش است که این امر نیز به دلیل عدم تقاضا برای کتاب در بازار نشر است.
کتاب به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای بشریت و سنگ بنای تمدن بشری همواره نقش پررنگی در پیشرفت جوامع انسانی بازی کرده است. با این همه امروز شاهد این امر هستیم که کتاب و مطالعه جایگاه پیشین خود را در جامعه ایرانی از دست داده است و این امر علی رغم افزایش عناوین کتب چاپ شده است و البته نباید از نظر دور داشت که به رغم افزایش عنوان متوسط شمارگان کتب چاپ شده در حال کاهش است که این امر نیز به دلیل عدم تقاضا برای کتاب در بازار نشر است.
یکی از مهمترین عللی که سرانه مطالعه و به تبع آن صنعت نشر را تحت تاثیر قرار میدهد بحث هزینههای چاپ است. این امر در دو حوزه تاثیر خود را نشان میدهد. حوزه اول، بحث چاپ و نشر و حوزه دوم تقاضا و خرید کتاب.
هزینههای بالای خدمات چاپی، کاغذ، خدمات پیش و پس از چاپ باعث شده است بسیاری از عناوین با تیراژهای پایه یکهزار نسخه و بعضا با شمارگانی کمتر از آن چاپ شوند. از این رو اساسا تعداد کتابهای عرضه شده به بازار کاهش یافته و همین امر نیز منجر به عدم تمایل بسیاری از ناشران به انتشار کتاب شده است چرا که مزیت نسبی درآمد به هزینهها و ریسک چاپ کتاب عملا از بین رفته است. از دیگر روی با توجه افزایش هزینههای چاپ کتاب، بسیاری از نویسندگان نیز دیگر تمایل به انتشار کتاب نداشته و بر هم کنش این دو عامل منجر به کاهش گردش مالی صنعت نشر شده است.
از طرفی نیز هزینههای بالای انتشار کتاب منجر به بالارفتن بهای تمام شده کتاب میشود و این امر در وضعیت اقتصادی حاضر، منجر به کاهش تقاضا برای کتاب از سوی خریدارانی شده است که در وهله اول سعی در برآوردن نیازهای ضروری بقا دارند. این مساله نه تنها میتواند منجر به کاهش سرانه مطالعه در کشور شود بلکه مشکلات پیش روی صنعت نشر را نیز دو چندان میکند. این روال در طولانی مدت میتواند فرهنگ کشور را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
ضعف محتوا و پایین آمدن سطح علمی کتب جدید التالیف نیز در مواردی باعث شده است تا خوانندگان به سراغ عناوین جدید نرفته و سعی بر این داشته باشند به صورت گزینش شده نسبت به خریداری کتاب اقدام کنند.
تمامی موارد فوق منجر به تضعیف صنعت نشر شده و با توجه به هجوم رسانهها و فناوریهای پیشرفته از قبیل کتب الکترونیک در نهایت میتواند صنعت نشر را به جز در حوزههایی محدود مانند کتب درسی، کتب دینی و برخی کتب خاص، به شدت دچار مشکل نماید.
با در نظر گرفتن نبود امکان نظارت دقیق بر محتوا و کیفیت کتب منتشر شده در فضای الکترونیک، عملا هم هزینه و هم وقت خوانندگان میتواند به هدر رود. از دیگر روی عرضه الکترونیک عناوینی که سنخیتی با فرهنگ اسلامی و ایرانی جامعه ندارد، نه تنها کمکی به فرهنگ کشور نخواهد کرد بلکه میتواند سرمایههای فرهنگی کشور را نیز از بین برد. با توجه به موارد فوق شایسته است دولتمردان و مسئولین حوزه فرهنگ با بهره گیری از راهکارهای عملیاتی هزینههای تمام شده انتشار کتاب را در قالب یارانه فرهنگ کاهش داده و بدین وسیله امکان عرضه کتب پرمحتوا در گستره مناسب را در سطح کشور به وجود آورند. چرا که در صورت نادیده گرفتن و یا کم اهمیت شمردن ضرورت حمایت از فرهنگ و حوزه نشر، در میان مدت و بلند مدت هزینههای بسیار سنگین فرهنگی بر جامعه و دولت تحمیل خواهد شد که جبران خسارات ناشی از آن نیز چندان سهل نمی نماید.