وی با بیان اینکه حدود 13.7 میلیارد مترمکعب آب باید در تراز اکولوژیک دریاچه ارومیه وجود داشته باشد، گفت: بر اساس برنامهریزیها، مقرر شده بود احیای دریاچه ارومیه در سه مرحله شامل دوره تثبیت، احیا و دوره احیای نهایی انجام شود، که در دوره تثبیت باید حجم آب دریاچه به چهارمیلیارد مترمکعب، در دوره احیا به 9.3 میلیارد و در دوره احیای نهایی به 13.7میلیارد مترمکعب میرسید، اگر وضعیت موجود را با اطلاعات فوق مقایسه کنیم میتوانیم تا حدودی در خصوص احیا یا عدم احیای دریاچه اظهار نظر کنیم.
دریاچه ارومیه نه تنها احیا نشده بلکه حتی مرحله تثبیت آن به اتمام نرسیده است
عضو هیئت علمی گروه علوم و مهندسی آب دانشگاه تبریز با بیان اینکه تراز دریاچه ارومیه در اواسط دیماه 1398 حدود 1371.25متر و حجم آب موجود در آن 3.3 میلیارد مترمکعب بود، گفت: این مقدار آب در دریاچه، نشان میدهد نه تنها دریاچه احیا نشده بلکه حتی مرحله تثبیت هم به اتمام نرسیده است.
وی افزود: اگر بررسیها بر اساس تغییرات سطح پیکره آبی انجام شود،حدود 30 درصد دریاچه نسبت به سطح آبی زمستان 1393 احیا شده است. البته از نظر علمی دیدگاه احیای حجمی دقیقتر بوده و احیای سطحی حداقل در ترازهای پایین فعلی گمراه کننده است.
وی ادامه داد: چنانچه پایه احیارا میانگین بلند مدت یعنی رسیدن به تراز 1274.62 متر در نظر بگیریم، باید دریاچه دارای حجم آب 16میلیارد مترمکعب باشد. با این شرایط، امروز 20 درصد دریاچه از نظر حجمی و 60 درصد آن از نظر سطحی زنده است.
وی بیان کرد: با ملاک قرار دادن حداکثر تراز دریاچه یعنی 1278.4 متر،باید 31 میلیارد مترمکعب در دریاچه آب جمع شود. با این دیدگاه امروز دریاچه حدود 10 درصد از نظر حجمی و کمتر از 50 درصد از نظر سطحی زنده است.
مجنونی هریس در ارزیابی "اثربخشی برنامه احیای دریاچه ارومیه" نیز اظهار کرد: جواب به این سوال پیچیده است، اگر منصفانه نگاه کنیم، در موفقیت و یا عدم موفقیت احیای دریاچه ارومیه عوامل مختلفی دخیل هستند، مشکل دریاچه ارومیه یک بحران زیست محیطی عظیم بوده و احیای آن به مسائل و پارامترهای متعدد منطقهای و ملی وابسته است، ارگانهای اجرایی مختلفی در آن دخیل هستند. البته همه موارد فوق لازم بوده ولی کافی نیستند، چرا که عوامل و شرایط اقلیمی هم مهم است.
وی با بیان اینکه بخش مهمی از اجرای موفق برنامه به مباحث فرهنگی و اجتماعی مربوط بوده که آن نیز، کار زمان بری است، تاکید کرد: هر گونه اقدام برای احیای دریاچه، نیاز به اقدامات حاکمیتی و مشارکتی متعدد دارد.
دبیر کارگروه آب و کشاورزی دفتر برنامهریزی و پایش دانشگاه تبریز با بیان اینکه میزان موفقیت و اثربخشی کمّی در برنامههای احیاء زیاد نبوده است، گفت: در اواخر زمستان سال 1393 یا سال شروع بکار ستاد احیاء، حجم آب موجود 1.7 میلیارد مترمکعب و سطح آن 2115 کیلومترمربع بود، طبق برنامه در پایان سال جاری این میزان حجم باید به 9.3 میلیارد افزایش می یافت که این امر محقق نشده است.
وی ادامه داد: آب موجود در دریاچه اکنون 3.3 میلیارد مترمکعب است، یعنی باید تاکنون 7.7 میلیارد آب به دریاچه اضافه میشد ولی تنها 1.6 میلیارد مترمکعب آب اضافی نسبت به سال 1393 در دریاچه وجود دارد و این یعنی 20 درصد هدف حاصل شده و اثر بخشی هم در همین حد بوده است. اگر از نظر افزایش سطح پوشیده از آب در نظر بگیریم، اثربخشی 34 درصد بوده است.
وی اضافه کرد: البته ایجاد برخی زیرساختهای آبرسان در برنامههای ستاد احیاء وجود دارد، مشروط به تکمیل آنها، میتوان در خصوص اثربخشی واقعی برنامه احیاء اظهار نظر قطعی کرد، همچنین بخشی از اثربخشی برنامههای احیاء مربوط به افزایش ذخیره آبخوانها بود که در محاسبات فوق اعمال نشده است.
وی در بخش دیگر سخنان خود، با بیان اینکه آسیب شناسی مشکلات پیشروی احیای دریاچه ارومیه نیازمند بررسی جوانب متعدد در نشستهای تخصصی است، گفت: دلایل مختلف فنی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در عدم موفقیت برای احیای دریاچه دخیل هستند، عدم ایجاد توالی درست در اجرای پروژه ها یکی از دلایل عدم موفقیت در احیای دریاچه است که به دلیل جو حاکم بر ضرورت احیا و عجله برای تغییر وضعیت پریشان دریاچه، تقدم و تأخر اجرای پروژهها آنطوریکه باید و شاید رعایت نشده است.
دانشیار گروه علوم و مهندسی آب دانشگاه تبریز ادامه داد: اقدامات حاکمیتی مانند اصلاح پروانههای برداشت، تعدیل حق آبهها، ایجاد زیرساختها برای تحویل حجمی آب به عنوان الزامات برای شروع اقدامات مشارکتی به طور کامل انجام نگرفت، به عنوان مثال ابتدا باید برداشتهای غیرمجاز و چاههای غیرمجاز حذف می شدند، سپس بر روی چاههای مجاز کنتور هوشمند نصب میشد و بعد سیستمهای تحت فشار و یا بهسازی انهار اجرا میشد، ولی هیچ کدام از این اقدامات محقق نشد.
وی محقق نشدنوعدههای مالی را نیز دلیلی دیگر برای احیا نشدن دریاچه ارومیه دانست و گفت: تنها حدود یک سوم وعدههای مالی برای احیای دریاچه تحقق یافت، البته برخی از اعتبارات نیز در زمان و مکان مناسب هزینه نشدند و تعدادی از پروژه ها نیمه کاره رها شده و برنامه احیا را تحت الشعاع قرار دادند، به عنوان مثال، پایاب سد شهید کاظمی ملکان به دلیل اعتبار ناچیزی معطل مانده است یا اینکه پروژه انتقال آب تصفیه خانه تبریز به پیکره دریاچه نیمه تمام باقی مانده است.
وی نبود هماهنگی سازمانهای منطقهای و نقص قوانین را مانع اجرای موفق برخی پروژهها عنوان کرد و گفت: روشن شدن این مسائل نیازمند میزگردهای تخصصی است.
مجنونی هریس در بخش دیگر سخنان خود، با بیان اینکه احیای دریاچه ارومیه نیازمند یک ساختارسازی است تا با تغییر مدیران و مسئولین احیای نگین فیروزهای آذربایجان تحت الشعاع قرار نگیرد، گفت: فعالیت دفترمنطقهای کم شده و ظاهراً این دفتر در حال تعطیل شدن است، در گذشته استانداری جلسات شورای فرهنگی و اجتماعی احیای دریاچه را هر دو ماه یکبار برگزار میکرد ولی اکنون این جلسات سالی یکبار برگزار میشود، همچنین سازمان جهاد کشاورزی جلسات دریاچه را هر ماه برگزار میکرد ولی اکنون برگزاری این جلسات فصلی شده است، شرکت آب منطقهای در یکسال اخیر هیچ جلسهای برگزار نکرده است. تا جاییکه بنده اطلاع دارم سازمان محیط زیست فعالیت خاصی در این زمینه ندارد.
وی با بیان اینکهNGO ها دچار سردرگمی شده و هیچ طرح و برنامه خاصی که نشان از حرکت رو به جلو باشد، ندارند، گفت: نتیجه این برخوردها باعث شده اعتبارات ماده 10 و 12 برای احیای دریاچه ارومیه به کمتر از یک دهم اعتبارات سالهای اول احیا تقلیل یابد. به حاشیه بردن دریاچه و تبلیغات اغوا کننده مبنی بر احیا شدن آن مسئولین مرکزی را مجاب به کاهش اعتبارات کرده است. معتقدم ضمن پرهیز از سیاه نمایی در خصوص عدم امکان احیای دریاچه ارومیه، چشمها را بر واقعیتها نبندیم.
عضو هیئت علمی گروه علوم و مهندسی آب دانشگاه تبریز بیان کرد: طی چند سال گذشته، دانشگاه تبریز و دانشگاه ارومیه به عنوان دو دانشگاه بزرگ منطقه مسئولیت پایش پروژههای مصوب ستاد احیا را برعهده داشتند.
وی با اشاره به نقش سازمانهای بین المللی در احیای دریاچه ارومیه، اظهار کرد: تاکنون خروجی خاصی از فعالیت ارگانهای بین المللی وارد شده به مسئله احیای دریاچه ارومیه مشاهده نشده و یا حداقل به دست ما نرسیده است. معتقدم کارشناسانی که برای حل موضوع احیای دریاچه ارومیه ورود پیدا کردند، افراد شاخصی نبودند و پروژههایی هم که کار میکنند امری نیست که پژوهشگران ما قادر به انجام آنها نباشند، ما به عنوان کارشناسان بومی منطقه سعی کردیم جهت کمک به آنها در پروژهها حضور داشته باشیم ولی متاسفانه دانشگاههای منطقه از ارتباط با آنها بی نصیب گذاشته شدند.
وی افزود: جای تعجب است که سازمانی مانند فائو از کارشناسان بومی منطقه حتی یک مشاور هم انتخاب نکرده است. البته در برخی مواقع هم سازمانهای بین المللی خواستند با محققان منطقهای کار کنند ولی این امر نیز محقق نشد. به عنوان مثال مکاتبات ما با سازمان فائو در خصوص پروژهای موسوم به SIDA جهت افزایش بهره وری آب حوضه دریاچه ارومیه با حمایت مالی خارجی، با وجود علاقمندی سازمان فائو با عدم صلاحدید وزارت جهادکشاورزی مواجه شد و این پروژه هم اکنون در جای دیگر از کشور در حال اجراست.