مفهوم تغییر واژهای بظاهر ساده اما متغییری وابسته و پنهان در پس واژههای فراوان دیگری است که برای رسیدن به آن میبایست از حصارهای بسیاری عبور نمود. باورها اعتقادات و ارزشهای پوشالی و دروغین و سنتهای ناموزون که معمولا تناسبی هم با ادیان ندارند از موانع اساسی تغییر بوده و دستیابی به آن را مشکلتر مینماید.
مفهوم تغییر واژهای بظاهر ساده اما متغییری وابسته و پنهان در پس واژههای فراوان دیگری است که برای رسیدن به آن میبایست از حصارهای بسیاری عبور نمود. باورها اعتقادات و ارزشهای پوشالی و دروغین و سنتهای ناموزون که معمولا تناسبی هم با ادیان ندارند از موانع اساسی تغییر بوده و دستیابی به آن را مشکلتر مینماید.
اینکه کدام قسم از باورها حقیقی و کدام کاذب است و میبایست دور ریخته شود از مدتها قبل فکر روشنفکران و اندیشمندان را بخود جلب کرده است. فراتر از همه اینها در فرایند جهانی سازی اقوام و ملل گوناگون در اندیشه برتری طلبی سیر مینمایند و میخواهند که عقاید خویش را از اعتقادات ملل دیگر بالاتر و برتر جلوه دهند. بنظرم پلورالیسم فکری تبیین گشته بتوسط جان هیک در راستای جهانی سازی مطرح شده و به آن پرداختهاند که البته ایراداتی از ناحیه نویسنده این سطور بر برخی از مبانی آن مطرح میباشد.
اینکه ملل بتوانند بطور مسالمت آمیز در کنار هم زندگی کرده و همدیگر را درک نموده و حقیقتی را بر افکار دیگران قایل باشند در حرف ساده اما در عمل مشکل میباشد. تغییرات قرن۲۱ با شتاب فزایندهای دنیای جدیدی را به ارمغان آورده و این تحولات در مسیر پر پیچ و خم خویش با موانع بسیاری برخورد مینماید که مهمترین آن مقاومت ایجاد گردیده در قبال تغییرات از ناحیه افکار عمومی میباشد. مدیران دنیای امروز میبایست کارکنان خویش را مهیای تغییرات نمایند. آموزش بهترین راهکار ارائه شده میباشد.
وقتی مثلا در خاورمیانه مردم رویدادها را خواست خدا پنداشته و عقیده دارند که میبایست تسلیم محض وقایع گردید مواجه چنین مردمانی با محیطهای نامطمئن و ناپایدار مصائبی را بهمراه خواهد داشت میبایست چنین افکاری را برای مدیریت بر چنین محیطهایی آماده نمود. مدیران میبایست یاد بگیرند که انطباق پذیر بوده و در قبال تغییرات انعطاف بیشتری از خویش نشان دهند. اهمیت تغییر در دنیای جدید بقدری است که سیاستمداران نیز در مقابلههای تبلیغاتی انتخاباتی تغییر را دستاویز قرار داده و باراک اوباما تنها با شعار تغییر بود که توانست علیرغم سیه چردگی خویش گوی سبقت را از رقیب خود برباید.
مولفههای اساسی محیطهای پیرامونی سازمانها تغییرات پیدرپی در ابعاد گوناگون بوده و در صورت عدم انطباق پذیری شکست تنها سرنوشت ممکن خواهد بود. وقتیکه مثلا چالش سازمانی تجاری اشباع گردیدن محیط بازار بلحاظ تعداد عرضه کنندگان میباشد ایجاد ذائقه و سلیقه جدید در محیط فعلی و یا یافتن بازارهای جدید با تعاریف مختلف محیطی از لازمههای غلبه بر مشکلات ناشی از چالش محیطی میباشد. حضور در محیطهای جدید ضروریات و احتیاجات مربوط به خود را داراست. عرضه کالای جدید و مطابق با خواست محیط جدید و مشتریان ضرورت شغل پذیری کارکنان سازمان را صد چندان مینماید که از لازمههای اساسی تغییر میباشد. مدیران و کارکنان بایستی طوری پرورش یابند که بطور آنی تغییرات را پذیرفته و اعمال نمایند.
برای از دست ندادن زمان میباید مقاومت از ناحیه کارکنان به حداقل مقدار خویش کاهش یابد. فرهنگ از عمدهترین عوامل مقاومت در قبال تغییرات میباشد. بعقیده نگارنده به عوض مطابقت با فرهنگها میتوان در اغلب موارد با دور ریختن باورهای غلط و عقاید (درصورتی که با اصول منافاتی نداشته باشد) حتی ساختارشکنی نمود. میتوان در چارچوب گیرت هافستید با فرهنگهای گوناگون از در سازش برآمده و یا دست به تغییراتی زد. در حالیکه در دنیای جدید اختلاف قدرت به حداقل مقدار خویش رسیده ولی در بسیاری از کشورهای فقیر و توسعه نیافته باز هم اختلاف قدرت سبب گردیده که کارکنان جزء مدیران عالی را میستایند و مدیریت را حق آنان میدانند که این امر باعث میگردد که مدیران ارشد حاشیه امنی را برای خویش تصور نموده و کاستیهای مدیریتیشان در پناه اختلاف قدرت کتمان گردیده و عدم کفایتشان فهمیده نشود. در کشورهای توسعه یافته اختلاف قدرت بقدری به حداقل مقدار خویش رسیده که سیه چردهای که تا دیروز مطرود جامعه آمریکایی بود و سفیدان از هم نژادان وی فرار میکردند بر بالاترین اریکه قدرت آن کشور تکیه میزند.
در بعد ابهام گریزیکه کشورهای جهان سوم به آن مبتلا میباشند آحاد مردم از تغییر و ابهام میگریزند و خواهان محیطهای با ثباتند با خود فکر میکردم که ایرانیان چرا وقتی به مال و اموالی میرسند آنرا پس انداز مینمایند و از مال دنیا بهره کافی نبرده و آنرا برای آتیه نگه میدارند وقتی بیشتر دقت نمائیم همین عامل ابهام گریزی است که موجب میشود مردم چون نگران آیندهاند و نمیدانند سرنوشت خود و فرزندانشان چه خواهد شد و از ابهام آینده گریزانند دست به این عمل میزنند. بعد ابهام گریزی است که موجب میشود اکثر مبتکران و تحصیلکردگان علیرغم دارا بودن قابلیتهای لازم برای طراحی و ابتکارات جدید از آن فرار کرده و به محیطهای امنی همچون شغلهای دولتی که اغلب با ثباتند بمانند شغل کارمندی برای موسسات بزرگ پناه میبرند.
و درست بهمین دلیل است که فارغ التحصیلان دانشگاهی دنبال پشت میز نشینی بوده و محدویت مشاغل یاد شده سبب گردیده تا آمار بیکاری در کشور روز بروز فزونی یابد. در کشورهایی با خصوصیات ابهام گریزی یاد شده افراد بعد از اشتغال معمولا به اصطلاح فسیل گردیده و شغل پذیر نمیباشند و اغلب چندین سال در یک شغل به کارهای به اصطلاح روتین مبادرت میورزند و درست بهمین دلیل است که کارمندانی که در ایده خویش ورود به بازار کار جدید بعد از موعد بازنشستگی را میپرورانند بعد از بازنشستگی بدلیل عدم کارایی لازم یا در ورود به محیط جدید واهمه داشته و به آن ورود نمیکنند و یا در صورت ورود با شکست بدرقه میگردند. در بعد فرد گرایی درکشورهایی که فرد گرا هستند شایسته سالاری جای خویش را به فامیل گرایی داده وافراد بیشتر به منافع خود و خانوادهشان اهمیت میدهند.
در آمریکا ارزشهای فردگرایی بقدری است که در آن شرکتهایی شخصی با دفاتر عظیم و میزگردهای بزرگ به وفور دیده میشود که متاسفانه ایران نیز رفته رفته به سمت فردگرایی گرایش مییابد و کمتر دیده میشود که ادارات و سازمانها از انسانهای عالم و شایسته بهره برند و در مقابل کم نیستند مدیران فرمانداران و استانداران و وزرایی که از حداقلهای پذیرش سمت خویش نیز برخوردار باشند. و درست بجهت فرد گرایی است که با عوض شدن رئیس قوه مجریه هواداران و طرفداران وی در هر سطحی امورات کشور را بر عهده میگیرند. در ژاپن بدلیل عدم فردگرایی در آن دفاتر خصوصی خیلی به ندرت دیده میشود. در بعد مردی به نظر نگارنده
تغییرات زیادی در اغلب نقاط جهان دیده میشود.
زنان بدلیل دغدغهای که بلحاظ ناعدالتیهای سالیان متمادی گذشته دارند تلاش مینمایند تا جای پایی برای خویش بیابند طوریکه در ایران بیشتر تحصیل کنندگان را زنان تشکیل میدهند رفته رفته سیاستمداران بزرگ از میان زنان انتخاب میگردند بطوریکه وزیر بهداشت سابق و معاونت فعلی محیط زیست در ایران- وزیر خارجه اسبق آمریکا - صدراعظم آلمان و... از میان زنان انتخاب گردیدهاند و این بقدری حتی بصورت اپیدمی گردیده که نگارنده معتقد است که قرن۲۱ از جهاتی قرن غلبه زنان خواهد بود. تلاش زنان در دنیا سرنوشت دیگری برایشان رقم زده و عقاید مختلف و محدویتهای گوناگون را از میدان بدر کرده و زنان به فازهای مردانگی ورود یافته و تغییرات زیادی را شاهد هستیم طوریکه کشورهای عربی که مقاومت زیادی در این مورد مینمایند نیز تحت تاثیر قرار گرفتهاند.