صنعت در و پنجره به خصوص در و پنجره یو پی وی سی صنعت مدرنی است. چه علت هایی باعث شد وارد این صنعت شوید و چه بازخوردهایی تابحال دریافت کرده اید؟
قصد داشتم در دانشگاه رشته عمران را انتخاب کنم. دنبال زمینه فعالیتی بودم که همراستا با رشته تحصیلی آیندهام باشد. از سوی دیگر به دنبال فعالیتی بودم که سودآور بوده و ضمن به روز بودن، امکان تداوم فعالیت در درازمدت را هم برایم فراهم سازد. واقعیت امر این است که صنعت در و پنجره صنعتی است که جای پیشرفت زیادی دارد و من بعد از سال ها ورود به این عرصه هنوز هم احساس می کنم برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر باید تلاش کنم. پس این که صنعتی برای فعالیت انتخاب کنم که محدودپ نباشد، اهمیت خاصی برایم داشت. وضعیت خانوادگیام هم در شرایطی بود که به دلیل فوت پدرم و در فقدان او، تنها حامی من برادرم بود که تجربه فعالیت در این حوزه را داشت. به هرحال از سال 87 و همزمان با تحصیلات پیش دانشگاهی وارد صنعت در و پنجره شدم و پس از گذراندن آموزش های لازم موفق شدم پروانه بهره برداری برای واحد تولیدی خود را در سال 90 اخذ کنم. به تدریج فعالیت هایمان را شروع کردیم و در طول این مدت موفق شده ایم با لحاظ کیفیت مناسب در محصولات تولیدیمان، سفارش های خوبی از شمال تا جنوب ایران بپذیریم. در این بین تنها نکتهای که من را در این سالها آزار داده نگاه جنسیتی برخی از کارفرماها بوده است چنان که گویا اعتمادی به ما ندارند و این در حالیست که من معتقدم باید کیفیت کار مورد توجه سفارش دهندگان باشد. در واقع این محدودیتهای فکری که در کشورمان وجود دارد، جلوی پیشرفت خیلی از زنان کارآفرینان را گرفته است. به عنوان مثال خودِ من در سال 90 سفارش یک مجتمع 100 واحدی در لاهیجان را بر عهده گرفتم و به تدریج با پذیرش کارهایی از کرج، تهران، خوزستان و شهر جدید پرند کارمان را ادامه دادیم و به فضل خدا همین رویه را بدون اثرپذیری از نگاههای غیراصولی و جنسیتی رایج در جامعه ادامه خواهیم داد.
فعالیت کارگاه های کوچک که به موازین کیفی محصول بی توجه هستند، بر بازار در و پنجره تاثیر سویی دارد که منجر به رقابت ناسالم در این حوزه میشود، نظر شما در این زمینه چیست؟
نکته ای که اشاره کردید، کاملا صحیح است. شاهد فعالیت کارگاه های کوچک غیرمجاز حتی در برخی منازل هستیم که تولیدات بی کیفیت و با هزینه تمام شده کمتر را روانه بازار می کنند. در حال حاضر ماهانه حداقل دو پیشنهاد برای خرید دستگاه هایی را داریم که به مدت کمی کار کرده اند و درحال حاضر مالکانشان نمی توانند به فعالیت خود ادامه دهند. در این شرایط می بینیم که در سطح جامعه توجهی به تخصص و تجربه واحدهای تولیدکننده هم نمی شود.
در این شرایط مشتریان و پیمانکاران میتوانند آنالیز محصول را بخواهند و با توجه به کیفیت مواد اولیه نسبت به سفارش و خرید محصول اقدام کنند. مطلب دیگر وجود جو ناسالم در برخی از دستگاه های اداری دولتی و خصوصی است. شخصا برای عقد قرارداد با یکی از مراکز درمانی تبریز در موعد مقرر در محل حاضر شدم ولی بعد از 20 دقیقه انتظار، دیدم به خاطر دلایل واهی مانند دیر رسیدن به جلسه، با یک شرکت دیگر عقد قرارداد شده و بعدها متوجه شدم که مخالفت با واحد ما به خاطر مسایل مالی پشت پرده با کارپرداز و دیگران بوده است. اعتقاد من این است که مراکز عمومی مثل مدرسه، بیمارستان و درمانگاه جزو ثروتهای ملی است و زمانیکه مبالغ کلانی جهت احداث چنین مجموعه ای هزینه می شود نباید نفع شخصی محل توجه باشد. به رغم همه این ناملایمتیها فعالیت خودم را ادامه داده ام و امیدوارم شرایطی فراهم گردد تا ادامه حیات صنعتگران هموارتر شود.
وضعیت تامین مواد اولیهتان چگونه است؟ بیشتر پروفیل و یراق آلات داخلی را مورد استفاده قرار میدهید یا ترجیحتان با مواد اولیه خارجی است؟
اصل، مواد اولیه داخلی است چون مواد اولیه ایرانی در شرایطی که تقلبی در کار نباشد قابل مقایسه با مواد اولیه اتریش و آلمان است. اما وقتی با تولیداتی مواجهیم که چینی است ولی لیبل ایرانی خورده، نمیتوانیم به فروشندگان این مواد اعتماد کنیم. به شخصه از خارج از پروفیلهای خارجی استفاده میکنم و در تولید محصول نهایی هم وسواس خاصی دارم و حتی در بسیاری از موارد، گاز آرگون در بین دو جداره شیشه پنجره را خودم می زنم. با همه این اوصاف باید دوباره تاکید کنم که در کشورمان شرکت های متخصص، فناور و با تجربهای داریم که بهترین پروفیلها را تولید می کنند.
در پاسخ سوال قبلی به بی توجهی عمومی نسبت به آنالیز مواد اولیه مورد استفاده در تولیدات یو پی وی سی اشاره کردید. پیش آمده که مشتریانی از شما مشاوره تخصصی بگیرند و یا شما داوطلبانه اطلاعاتی در اختیار آنان قرار دهید؟
بله، این اتفاق افتاده ولی در کف بازار متاسفانه چشم و همچشمی بیشتر از توجه به مسایل تخصصی مد نظر مشتریان است. شما می گویید که چون ساختمان خواهر من برای پنجره هایش به عنوان مثال از فلان برند خرید کرده، من هم باید از همان برند خریداری کنم. من سه سال قبل پیمانکار پروژههای دانشگاه علوم پزشکی تبریز بودم. در آن موقع پیشنهاد کردم که داوطلبانه و بدون داشتن چشمداشت مالی دوره آشنایی با این محصولات و ارائه مشاوره برگزار کنم اما این پیشنهاد در بروکراسی اداری گیر کرد و نتیجه نداد. یادم می آید یکی از پزشکان سرشناس تبریز از من خواست پنجره های منزل مسکونی اش را تعویض کنیم. او به بی کیفیت بودن پنجره ها و درهایی که در ساختمان نصب شده بود، اعتراض داشت و تعریف می کرد که رگ پای فرزندش به خاطر سقوط ناگهانی در که ناشی از مرغوب نبودن یراق آلات مورد استفاده بود، پاره شده است. متاسفانه ما منتظریم تا اتفاقی بیافتد و بعد دنبال چاره کار هستیم. در آن زمان توضیح دادم که آنالیز جنس نصب شده در ساختمان شما نشان می دهد که در صورت وقوع چنین اتفاقاتی نباید تعجب کرد. جالب است بدانید که موقع تحویل پروژه ها خود من در محل حاضر می شوم و ریز به ریز توضیحات لازم را می دهم و اگر سوالی داشته باشند، پاسخگو هستم. آخر سر هم رضایتنامه ای را از ایشان دریافت می کنم و یادآوری می کنم که این محصولات 10 سال گارانتی دارند. خوب است در همین بحث به اثرات این پنجره ها در بهینه سازی مصرف انرژی هم اشاره ای داشته باشم. هفته گذشته بود که به عنوان تنها بانوی یو پی وی سی کار ایران دوره استاندارد جهانی را پشت سر گذاشتم و تمایل دارم آن چه که در این دوره آموخته ام به هموطنانم هم انتقال دهم. 35 درصد هدررفت انرژی در زمان نرمال از پنجره هاست و اگر از محصول سبز استفاده کنیم به طور شگفت آوری بر روی میزان هدررفت انرژی ساختمان اثر خواهد گذاشت چنان که می توان در طول یک تا دو سال کل سرمایه گذاری صورت گرفته برای بهینه سازی پنجرههای ساختمان را از محل صرفه جویی در مصرف انرژی تامین کرد.
به زندگی شخصی شما برگردیم. اشاراتی در خصوص نوع نگاه های رایج در جامعه نسبت به بانوان داشتید. بهرحال همه ما می پذیریم که فعالیت در این فضا خیلی هم راحت نیست. شما که تجربه هشت ساله دارید، به دختران و خانوادهها چه توصیه ای دارید؟
اجازه بدهید از همین آخر شروع کنم. شاید باور نکنید که من پنج سال است رنگ آشپرخانه را ندیدهام ولی خانوادهام، در وجود من پتانسیلی دیدهاند و روی همان پتانسیل سرمایه گذاری کرده اند. شعار من «زن دانا، جامعه توانا» است. اگر همه خانوادهها این نگاه را به دخترانشان داشته باشند، شاهد پیشرفت چندین برابری خانمهای جامعه خواهیم بود. از سوی دیگر بانوان هم نباید قدرت و توانایی های خود را دستکم بگیرند. اگر از عمرمان خوب استفاده کنیم هم زندگی شخصی و هم جامعه سالمتر و شادابتری خواهیم داشت، فقط کافی است فکرمان را بزرگ کنیم و حمایت خانواده را در پشت سرمان ببینیم. من در این هشت سال روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتهام. به خاطر همین سختیها بارها گریه کردهام، بارها پشیمان شده ام و بارها کار را تعطیل کردهام اما این پشیمان شدنها و تعطیل کردنها فقط یک روز دوام داشته و دوباره شروع کردهام. این هشت سال به من آموخته که تنبل نباشم و با ایدههای جدید، نوآوریها و داشتن خلاقیت در مسیر هدفی که انتخاب کردهام، به پیش بروم.
می توانید بگویید هدف کاریتان چیست؟ یعنی چه برنامه توسعه ای برای آینده دارید؟
حدود 20 نفر در حال حاضر با من همکار هستند. این تعداد البته به فصل کاری و میزان سفارشی که می پذیریم می تواند تا 40 نفر هم افزایش پیدا کند. اغلب همکاران من هم خانم هایی هستند که انجمن حمایت از زندانیان استان معرفی کرده است. آنها دنیایی از مشکلات را داشته و دارند ولی یک جمع صمیمی و خانوادگی تشکیل دادهایم که نتیجه اش محصولات باکیفیتی شده است که به بازار عرضه می شود. برای توسعه فعالیت هایمان، زمین خالی خریداری کردهام و دورش را حصارکشی کردهام. علاقه مندم کارخانهای ایجاد کنم که در آن، خط تولید مربوط به محصول اختراع شده توسط برادرم که در همین حوزه صنعت در و پنجره است فعالیت داشته باشد. در این کارخانه ده ها و بلکه صدها نفر شاغل خواهند بود که اغلب از همان افراد آسیب پذیر جامعه خواهند بود.
رکود حاکم بر اقتصاد کشور بر فعالیت شما هم اثر گذاشته است؟
بیشترین تاثیر از رکود اقتصادی را صنایع فعال در حوزه ساخت وساز متحمل شده اند. در سال 90 و 91 پروژه هایی که نیازمند 200 میلیون تومان نقدینگی بود را به راحتی انجام می دادیم ولی الان نقدیگی به حدی کاهش یافته که خودِ من فقط توانسته ام سرِ پا بایستم و البته بسیاری از کارگاه ها و کارخانه های همکار تعطیل شده اند. منتها امسال وضعیت نسبتاً بهبود یافته و امیدوارم روز به روز شرایط بهتری را شاهد باشیم.
حمایت مسئولان از شما چگونه بوده است؟
ما در دستگاه های اداری دو مشکل عمده داریم. مشکل نخست مطلبی است که در ابتدا اشاره کردم. داشتن بی اعتمادی به بانوان و حاکمیت نگاههای جنسیتی و نکته دوم بروکراسی شدید اداری است که تحقق برنامه های پیش بینی شدهمان را با چالش مواجه میکند. فرض کنید در ادارهای رئیس، دستور همکاری میدهد ولی در سطوح پایینتر مدیریتی همان اداره به بن بست میخوریم. باید بپذیریم که در آن اداره همه نیت خیر دارند ولی آن چه که می بینیم از مشکلاتی حکایت می کند که آسیبش را ما میبینیم. نکته مهمتر این است که واحدهایی مثل واحد من که چندین خانواده در معرض خطر و آسیب پذیر را استخدام کرده از حمایت های حداقلی هم بیبهرهاند و این در حالیست که انتظار داریم به خاطر این کار ارزشمندی که انجام گرفته و برای الگو شدن و ترویج این قبیل حرکتها از ما پشتیبانی شود. این اطمینان را می دهیم که با تحقق حمایتهای مسئولان، امکان ایجاد فرصت های شغلی جدید برای بسیاری از افراد آسیبپذیر را فراهیم خواهیم کرد تا باری از دوش دستگاههای مسئول هم برداشته شود.