نامگذاری سالها از سوی رهبر معظم انقلاب (مدّ ظلّه العالی)، یکی از بهترین روشهایی است ایشان برای معطوف کردن توجه مسئولین و آحاد مردم به موضوعات پر اهمیت پیش روی جامعه اتخاذ میکنند. با این همه مسالهای که بسیار درخور توجه است، عملکرد مسئولین در چهارچوب شعار سال انتخاب شده از سوی مقام معظم رهبری است. در سالهای اخیر عمده موضوعاتی که رهبر فرزانه انقلاب، به عنوان شعار سال انتخاب کردهاند در حول محور اقتصاد بوده است که این موضوع اهمیت اقتصاد و آن هم نه اقتصاد لیبرال، اقتصاد سوسیالیستی و سایر مکاتب وارداتی، بلکه اقتصاد مقاومتی که زیر مجموعه اقتصاد اسلامی است را در نظر ایشان نشان میدهد.
امام خامنهای بارها در سخنانشان بر اهمیت موضوع اقتصاد مقاومتی تاکید کردهاند که این امر نشان دهنده ضرورت حرکت بنیان اقتصادی کشور به سوی اقتصاد مقاومتی است. لیکن باید دید اقتصاد مقاومتی مورد نظر مقام معظم رهبری چیست؟
اقتصاد مقاومتی در قالب کلمه به معنای مدلی از اقتصاد است که امکان مقاومت در برابر عوامل داخلی و خارجی موثربر ثبات اقتصادی را دارا باشد. این مدل قطعا با مقاومت اقتصادی که به مدل پیاده شده در کره شمالی شبیه است، تفاوتهای بنیادین دارد. اقتصاد مقاومتی به معنای جمود اقتصاد به قصد مقاومت نیست بلکه برعکس این مدل اقتصادی مبتنی بر تحرک و پویایی اقتصاد در بهره گیری از منابع مختلف، ایجاد بازارهای مختلف در بلوکهای مختلف دارد تا بتواند ضمن بهره مندی از ظرفیتهای مختلف اقتصادی و تولیدی کشور، مدل اقتصادی کشور را از اقتصاد تک محصولی به سمت اقتصادی مبتنی بر تنوع محصولات صادراتی سوق دهد.
لذا یکی از مهمترین ارکان اقتصاد مقاومتی خروج از اقتصاد مبتنی بر نفت و جایگزین کردن صادرات غیر نفتی است. این موضع به نوبه خود نیازمند اصلاحاتی از قبیل رفع موانع کسب و کار، رفع موانع تولید، ایجاد شرایط رقابت، حمایت از تولیدکننده و صادرکننده و نیز ساماندهی واردات است.
از طرفی باید در نظر داشت اقتصاد مقاومتی در حوزه مقاومتی، در پنج حوزه میبایست تحقق یابد. اول ایجاد مقاومت در برابر عوامل داخلی پیدا (مانند تورم، رکود و ...) دوم در برابر عوامل داخلی کمتر پیدا (مانند بیکاری، ثبات رشد اقتصادی، ناکارآمدی سیستم توزیع ثروت و ...) که این دو گروه از عوامل را باید جزو عوامل ساختاری بالفعل تهدید کننده ثبات اقتصادی به شمار آورد. سومین عامل را باید جزو عوامل غیر ساختاری بالقوه به شمار آورد که عبارتند از (کمبود آب و به تبع مشکل در بخش کشاورزی، صنعت و تولید، رو به اتمام بودن منابع طبیعی تجدید ناپذیر از قبیل نفت و گاز و ...)، چهارمین عامل را باید عوامل خارجی موثر بر اقتصاد به شمار آورد که عبارتند از شرایط بینالمللی، تحریمها، بازارهای جهانی و ... و در نهایت پنجمین مورد که بعد فرهنگی اقتصاد است و آن هم ریشه در فرهنگ حاکم بر جامعه دارد، مصرف گرایی، اشرافی گرایی، تجمل گرایی و معضلات فرهنگی از این دست.
از این رو میتوان گفت مدل اقتصاد مقاومتی که با تکیه بر اقتصاد اسلامی توان ایجاد بستر مناسب برای مقاومت در برابر این معضلات را داراست در شرایط فعلی بهترین راهکار و مدل پیش روی مسئولین کشور است. در مورد بحث ساختاری اقتصاد، با جدا شدن از اقتصاد تک محصولی و به تبع آن رونق تولید بسیاری از مشکلات ساختاری اقتصاد حل خواهند شد. برای نمونه با افزایش تولید و به تبع آن افزایش عرضه، در برابر تقاضای ثابت شاهد کاهش قیمتها و به تبع آن بهبود نرخ تورم خواهیم بود. از سویی نیز با رونق تولید میتوان مشکل بیکاری را تا حد زیادی با استفاده از ظرفیتهای داخلی حل کرد. همچنین ایجاد بازارهای جدید به معنی رقابتی شدن صنایع در سطح جهانی است و این یعنی افزایش بهرهوری، لذا بخشی از مشکلات بالقوه غیر ساختاری مانند بحرانهای زیست محیطی و منابع طبیعی قابل مدیریت خواهند بود. در حوزه جهانی نیز با افزایش تنوع محصولات و بازارها، عملا اقداماتی مانند تحریم، دچار عدم کارایی مطلق خواهند شد.
اما پنجمین حوزه یعنی بحث فرهنگی در اقتصاد را شاید بتوان مهمترین رکن اجرا و پیاده سازی اقتصاد مقاومتی به شمار آورد. یکی از مهمترین دلایلی که اقتصاد مقاومتی آن چنان که مطلوب است به مرحله اجرا در نیامده است، عدم توجه به رکن فرهنگی این مدل اقتصادی است. اساسا تمامی مدلهای اقتصادی رایج مبتنی بر فلسفه اقتصادی خاصی است که مروج آن مدل است. با این همه مسئولین کشور به جای ایجاد پایههای فرهنگی و بنیانهای فکری اقتصاد مقاومتی، بعضا مسیر متضاد با این مدل را در پیش گرفته و با پیاده سازی مدلهای دیگر در قالب واقعیات جامعه سعی بر این دارند تا این مدلها را تحت عنوان اقتصاد مقاومتی معرفی کنند.
مهمترین ارکان فرهنگی اقتصاد مقاومتی را میتوان مدیریت مصرف، عزت آفرینی در اقتصاد و ایجاد اشتغال با تکیه بر توانمندی داخلی به شمار میآیند که هر یک از این موارد برای خود بحر طویلی است. برای نمونه در بحث ایحاد اشتغال با تکیه بر توانمندی داخلی، هدف ایزوله کردن جامعه نسبت به خارج نیست لیکن اگر بنا به نیاز بازار ایران در صنایعی مانند خودرو سازی در اختیار شرکتهای چندملیتی قرار میگیرد، شایسته است در بعد انتقال دانش به همراه تکنولوژی اقدام شود چرا که انتقال هر یک از این دو بدون وجود دیگری منجر به وابستگی به کشورهای خارجی خواهد بود و این همان عاملی است که با تحریمها، صنعت خودروسازی ما را دچار مشکلات فراوان کرد. در حالی که اگر دانش و فن آوری لازم در همان زمان و در مقابل قرار دادن بازار ایران در اختیار این شرکتها، وارد کشور شده بود، با توجه به ظرفیت بالای جوانان مومن و انقلابی ایران، کشور ما امروز در حوزه دانش و تکنولوژی به خودکفایی رسیده بود و بر همین اساس نیز امروز صنعت خودروسازی ما در برابر تهدیداتی مانند تحریمها واکسینه شده بود.
با توجه به موارد فوق باید در نظر داشت، آنچه که مقام معظم رهبری (دامت برکاته) در قالب نام اقتصاد مقاومتی به عنوان مسیر اقتصادی کشور تبیین فرمودهاند، تنها یک شعار نیست بلکه در پشت این کلام سالها تجربه مدیریتی ایشان و نیز بنیان فکری قوی مکتب اسلام قرار دارد. لذا ضروری است دولتمردان و مسئولین به دور از شعارگرایی، با اقدام و عمل، آنگونه که شایسته است در مسیر رمزگشایی از بیانات رهبری معظم انقلاب گام بردارند تا مشکلات کشور بالاخص در حوزه اقتصاد آنگونه که مد نظر حضرت آیتا... خامنهای(حفظه ا...) است، مرتفع گردد.